همکاران میتوانند از اینجا مشکلات و تنگناهای فعالیت های شیلاتی شخصی و منطقه ای خود را جهت اطلاع مسئولین مربوطه ارسال نمایند
کلیه فعالان شیلاتی از اینجا میتوانند تصاویر و ویدئو های جالب شیلاتی را ارسال کنند که به نام خودشان ثبت و در معرض تماشای همکاران گذاشته شود.
حضور شما در پایگاه اینترنتی ایران آکوا iranaqua.ir
از اینجا رایگان فعالیت های شیلاتی خود را به همکاران و علاقه مندان بیشتر معرفی کنید
کارشناسان و متخصصین محترم علوم شیلاتی از اینجا میتوانند نسبت به معرفی و ارتباط بیشتر با همکاران شیلاتی اقدام کنند
همکاران شیلاتی میتوانند از اینجا اخبار صنف شیلاتی خود را ارسال و منتشر کنند
ایران آکوا iranaqua.ir اولین مرجع ارتباط علمی تجاری خانواده بزرگ شیلات ایران
مطالب این صفحه متعلق به سایت ایران آکوا www.iranaqua.ir است و انتشار آن تنها با ذکر منبع مجاز و بلامانع است. |
||||||||||||||||||||||||
بنادر صیادی و اسکله های شیلاتی استان گلستان استان گلستان، واقع در شمال ایران و در کرانههای دریای خزر، دارای چندین بندر صیادی است که نقش مهمی در اقتصاد محلی و تأمین غذای منطقه ایفا میکنند. این بنادر، علاوه بر تأمین منابع آبزیان برای مصرف داخلی، امکان صادرات آبزیان به سایر نقاط کشور و حتی خارج از کشور را فراهم میکنند. فعالیتهای صیادی در این بنادر همچنین به حفظ سبک زندگی سنتی و فرهنگی منطقه کمک میکنند. برخی از مهمترین بنادر صیادی استان گلستان عبارتند از: بندر ترکمن: این بندر یکی از مهمترین مراکز صیادی در استان گلستان است که دسترسی به آبهای غنی از ماهی در دریای خزر را فراهم میکند. بندر ترکمن مرکز مهمی برای صید ماهی استوریون و تولید خاویار است. بندر گمیشان: این بندر نیز به دلیل موقعیت خوب جغرافیایی خود و دسترسی به مناطق غنی از آبزیان، یکی از مراکز کلیدی صیادی در استان گلستان محسوب میشود. اهمیت بنادر صیادی استان گلستان تأمین منبع غذایی: این بنادر نقش مهمی در تأمین غذای تازه و مغذی برای مردم منطقه و حتی سایر نقاط کشور دارند. اقتصاد محلی: صیادی در استان گلستان بخش مهمی از اقتصاد محلی را تشکیل میدهد و فرصتهای شغلی برای جوامع محلی ایجاد میکند. گردشگری و فرهنگ: بنادر صیادی به عنوان بخشی از جاذبههای گردشگری استان شناخته میشوند و به حفظ و اشاعه فرهنگ و سنتهای صیادی کمک میکنند. |
||||||||||||||||||||||||
چالشها و راهکارها آلودگی آبها: مبارزه با آلودگی ناشی از فعالیتهای صنعتی و کشاورزی که به آبهای دریای خزر راه پیدا میکنند، از طریق اجرای سیاستهای سختگیرانهتر زیستمحیطی. بیشصید: اجرای برنامههای مدیریت پایدار منابع آبزیان، از جمله تعیین فصول ممنوعه صید و استفاده از روشهای صید پایدار برای جلوگیری از تخلیه ذخایر آبزیان. تغییرات اقلیمی: اتخاذ رویکردهای سازگار با اقلیم برای مقابله با تأثیرات تغییرات اقلیمی بر زیستبومهای دریایی و صنعت صیادی. بنادر صیادی استان گلستان با توجه به نقش حیاتی خود در اقتصاد، فرهنگ و تأمین غذای منطقه، نیازمند توجه و حمایت مستمر برای حفظ پایداری و رشد هستند. اتخاذ رویکردهای مدیریتی پایدار و افزایش آگاهی و مشارکت جوامع محلی میتواند به تضمین آیندهای روشن برای صیادی و حفاظت از محیط زیست در این منطقه کمک کند.
برای پیشبرد اهداف توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست در بنادر صیادی استان گلستان، میتوان از چندین راهکار همزمان استفاده کرد که هم اقتصاد محلی را تقویت کنند و هم به حفاظت از منابع طبیعی و زیستبومهای دریایی کمک کنند. در ادامه، به برخی از این راهکارها اشاره شده است: تقویت زیرساختهای صیادی ساخت و نوسازی امکانات بندری: بهبود زیرساختهای بندری مانند اسکلهها، محلهای نگهداری و فرآوری آبزیان، و راههای دسترسی به بازارها میتواند به افزایش کارایی و کاهش ضایعات کمک کند. تکنولوژیهای پیشرفته صید: معرفی و ترویج استفاده از تکنولوژیهای نوین و روشهای صید پایدار که باعث کاهش آسیب به محیط زیست میشوند. ترویج مدیریت پایدار منابع برنامهریزی برای صید پایدار: توسعه و اجرای برنامههای مدیریت منابع آبزیان که شامل سهمیهبندی صید، تعیین فصول ممنوعه صید، و حمایت از پرورش آبزیان به منظور کاهش فشار بر ذخایر طبیعی میشود. حفاظت از زیستگاههای آبزی: ایجاد و گسترش مناطق حفاظتشده دریایی برای حفاظت از زیستگاههای حساس و تضمین تنوع زیستی. افزایش آگاهی و آموزش برنامههای آموزشی: برگزاری دورههای آموزشی برای صیادان و جامعه محلی در مورد اهمیت حفاظت از محیط زیست، روشهای صید پایدار، و ارزشهای زیستمحیطی. |
||||||||||||||||||||||||
کمپینهای اطلاعرسانی: راهاندازی کمپینها برای افزایش آگاهی عمومی در مورد مصرف مسئولانه آبزیان و حمایت از محصولات صید پایدار. توسعه گردشگری پایدار گردشگری مبتنی بر جامعه: ایجاد فرصتهای گردشگری که تأکید بر مشارکت جوامع محلی و حفاظت از محیط زیست دارند، مانند تورهای صیادی نمایشی و بازدید از مناطق حفاظتشده دریایی. ترویج محصولات محلی: تشویق گردشگران به خرید محصولات صید پایدار و سایر محصولات محلی به منظور حمایت از اقتصاد محلی و فرهنگ صیادی. با اجرای این راهکارها، بنادر صیادی استان گلستان میتوانند به طور پایدار رشد کنند، ضمن اینکه به حفاظت از محیط زیست و تقویت اقتصاد محلی کمک میکنند. این تلاشها نیازمند همکاری و مشارکت فعال بین دولت، جوامع محلی، سازمانهای غیردولتی و سایر ذینفعان است. |
||||||||||||||||||||||||
بندر صیادی و اسکله شیلاتی بندر ترکمن
بندرترکمن یکی از بزرگترین شهرهای استان گلستان است که در بخش غربی این استان و کرانه شرقی دریای خزر قرار دارد. این بندر در گذشته بندر شاه نامیده میشد و قدمت آن به دوران پهلوی اول (سال 1306) برمیگردد. این بندر از نخستین شهرهای ایران بود که در آن ایستگاه راهآهن تأسیس شد و خط ریلی منتهی به آن، خلیجفارس را به دریای خزر متصل میکند. ابتدای این خط در بندر امام در استان خوزستان قرار دارد. بندرترکمن تا مرکز استان گلستان یعنی شهر گرگان هم حدود 40 کیلومتر فاصله دارد. عمر بندرترکمن نزدیک به یک قرن است و به دلیل موقعیت استراتژیک خود، یکی از مهمترین بنادر شمالی ایران محسوب میشود. این بندر تا قبل از انقلاب بندر شاه نام داشت و بعد از انقلاب نام آن به بندر ترکمن تغییر کرد. شهرداری بندرترکمن در سال 1309 تأسیس شد و تا زمان حمله روسها در جنگ جهانی دوم، یکی از قطبهای اقتصادی حکومت پهلوی اول بود. طراحی این شهر مثل محلههای مرکزی تهران بهصورت شطرنجی انجام شده است و بیشتر ساکنان اولیه آن را کارکنان شرکت تعاونی بندر شاه تشکیل میدادند که از استانهای مختلف و به خصوص آذربایجان شرقی و اردبیل به این بندر مهاجرت کرده بودند. اقتصاد بندرترکمن در گذشته بر مبنای تجارت ریلی و دریایی پایهگذاری شده بود؛ اما به مرور زمان کشاورزی، ماهیگیری، تولید صنایعدستی و خریدوفروش اجناس در بازارچههای ساحلی و مرزی به منبع اصلی درآمد اهالی بندر شاه تبدیل شده است. قالی و گلیم ترکمن، انواع روسری ترکمنی و خاویار درجه یک از جمله مهمترین محصولات این بندر محسوب میشوند. آشوراده در اصل بخشی از شبهجزیره میانکاله است که در بخش غربی این شبهجزیره قرار دارد. البته برخی آن را تنها جزیره ایرانی دریای خزر میدانند. این جزیره فاصله چندانی تا بندرترکمن ندارد. جزیره آشوراده به دلیل پرویش ماهی خاویار هم اهمیت دارد و 40 درصد خاویار تولید شده در کشور ما از این جزیره به دست میآید. بندرترکمن در گذشته 3 اسکله بزرگ داشته است که در حال حاضر تنها یکی از آنها پابرجا است و تنها میتوانید بقایای 2 اسکله دیگر را مشاهده کنید. اسکه بندر ترکمن یکی از جاهای بزرگ پرورش ماهی و همچنین ماهیگیری ایران است. روزانه بیش 100 نوبت پهلوگیری و تردد در مسیر بندرترکمن آشوراده یا کومه های صیادی پره از اسکله بندرترکمن انجام می شود که این رخداد موجب مسرت ملوانان و صیادان منطقه شده است. |
||||||||||||||||||||||||
بندر صیادی و اسکله شیلاتی بندرگز
بندر گز در غرب استان گلستان و در فاصله تقریبا ۴۴ کیلومتری شهر گرگان واقع شده . اسکله بندر گز در حاشیه دریای خزر واقع شده است. و یکی از مناطق بزرگ پرورش ماهی ایران است. وجود خلیج گرگان، شبه جزیره میانکاله و اسکه توریستی در شمال این شهرستان به عنوان یکی از مهمترین ذخیره گاههای زیست کره و پناه گاه حیات وحش و همچنین وجود جنگل های انبوه درختان پهن برگ در ضلع جنوبی، شهرستان بندر گز را از قطب های مهم گردشگری در غرب استان تبدیل نموده است. مهمترین فعالیت های اقتصادی مردم این شهرستان در دو بخش کشاورزی و صیادی است. گویش رایج مردم به تبری است. شهر بندرگز بر اساس یافته های باستان شناسی ،در هزاره پنجم پیش از میلاد،یعنی 7000(هفت هزار)سال پیش آباد و مسکون بوده است ولی بهطور قطع بیش از پانصد سال قدمت دارد. در همسایگی این شهر، شهرهای بندرترکمن (بندرشاه) بهشهر (اشرف البلاد) و گرگان (استراباد) قرار دارند. گردشگران زیادی از اسکله بندر گز به منظور قایق سواری و همچنین ماهیگیری استفاده می کنند. جزیره آشوراده در نزدیکی بندر گز وجود دارد. بندرگز (بندر جز) از دوران قاجار با ایجاد یک تجارتخانه (انبار بزرگ کالا) توسط روسها در زمان محمد شاه (۱۲۳۶ ه.ق) قطب مهم اقتصادی – تجاری منطقه استرآباد محسوب میشد. مدتی بعد در اوایل حکومت ناصرالدین شاه با ساخت یک اسکله چوبی و عامل شعبه بانک استقراضی روس این بندر ای یک سو یه استرآباد، دامغان، شاهرود، مازندران، و تهران و از سوی دیگر با چرکن، بادکوبه و هشترخان روسیه در تماس تجاری بود. از همین تاریخ مهاجرت از شهرهای روسیه بهسوی بندرگز آغاز گردید که ارمنیها بیشترین تعداد مهاجرین را تشکیل میدادند. این گروه مدتها بعد صاحب بسیاری از از املاک و مغازهها گردیدند و سالها نبض و محور اصلی اقتصاد تجاری منطقه را در دست داشتند. قدرت اقتصادی و تراکم جمعیت آنها باعث نفوذشان در این ناحیه شد؛ چنانکه یکی از ارمنیها در اوایل حکومت رضا شاه (۱۳۰۵ ش) به نمایندگی مجلس مردم این منطقه انتخاب گردید. روسها برای آسان سازی تجارت در یک کیلومتری ساحل بندرگز انبار و فانوس دریایی بلندی بنا نمودند که پس از تخلیه کالاهای روسی از کشتیهای بزرگ، در حاشیه آن انبار میشد و سپس توسط لُتکا (قایق به زبان روسی) آنها را به ساحل میآوردند و از این طرف کالاهای خریداری شده از مازندران، شاهرود، دامغان و استرآباد را از همین مسیر به روسیه حمل میکردند. چند سال بعد کارشناسان بلژیکی بین انبار دریایی روسها تا ساحل پلی را ساختند که تا سالهای ۱۳۲۷ خورشیدی مورد استفاده بود. با احداث راه آهن سراسری و ورود آن در سال ۱۳۰۶ش به بندرگز، حمل و نقل کالا به نقاط دیگر ایران راحت تر و تجارت رونقی مضاعف یافت؛ اما چند سال بعد با برپا شدن شهر بندر ترکمن، و تاسیس اسکلهٔ دریایی بزرگ آن، هم چنین عقب نشینی آب دریا در ساحل بندرگز، دوران رونق تجاری و اقتصادی بندرگز به مرور روند افول را در پیش گرفت و ضربهٔ سنگین بر زندگی اهالی این ناحیه وارد نمود. از آن مقطع جمعیت غالب مردم به کشاورزی روی آوردند. |
||||||||||||||||||||||||
بندر صیادی و اسکله شیلاتی بندرگمیشان
صیادی در «گِمُش دِپِه» شهر ترکمننشین «گُمِش دِپِه» در کنارهٔ شمال شرقی دریای خزر واقع است. در زمانهای پیش (دورهٔ قاجاریه) گمش دپه علاوه بر آن که پایگاهی برای کارهای صیادی و محصولات دریائی شهر و بازارهای دور و نزدیک بود، بندری تجاری نیز محسوب میشد که رابطهٔ تجارتی منطقهٔ را با شهرهای کنارهٔ شمالی ایران و شهرهای ساحلی روسیه برقرار میکرد. ریشسفیدان شهر، وقتی از شهر قدیمی «گُمِش دِپِه» یاد میکنند، تپههای بلندی را در جهت مخالف دریا نشان میدهند که گمیشان فعلی در میانهٔ فاصلهٔ آن تپهها تا دریا قرار دارد. اولین خانههای چوبی بلندِ شهر را که امروزه نیز جزو بزرگترین ساختمانهای چوبی شهر است، «اربابان صید» بنا کردند این خانهها را در جائی بنا کرده بودند که موج دریا میتوانست ستونهای غربی آن را فراگیرد، امّا حالا این خانهها بیش از یک فرسنگ از ساحل فاصله دارد. با آمدن اربابان بهمحل کنونی، طولی نکشید که خانههای کوچک صیادان، دور و بر خانههای اربابی برپا شده و کمکم شکل کنونی شهر ظاهر شد. این یکجائیِ محل سکونتِ صاحبکار و کارگر، کار مراقبت از صید را آسانتر کرده ترس ارباب را از فروش پنهانی ماهی توسط صیاد کم کرد. امّا بازارهای محلی، بهرغم محدودیتشان همیشه آنقدر کشش داشت که صیادان را برای فروش صید غیرمجاز وسوسه کند. وقتی این کشش بازار، با کمبود دستمزد صیادان جُفت میشد، حضور ارباب در محل، حتّی بههمراه یک یا چند مباشر نیز نمیتوانست مانع از فروش صید قاچاق بشود و صیادان برای خلاصی از فقر مدام، دستکم تا حد متعادل کردن زندگی خود، بههر نحو که شده دست بهفروش قاچاق زدند، امّا آخر کار بهعلت انواع عقوبتهای ناشی از این کار هیچ گاه نتیجهٔ نهائی بهسود آنان تمام نمیشد. بعدها با گُسترش بازار تقاضا که مدتها بود از حدود مرزهای کشور فراتر رفته بود شیلات وارد عمل شد و اربابان را زیر چتر خود گرفت و برای جلوگیری از خروج صید غیرمجاز، خاصه خاویار، نظام پاسداری مبتنی بر خشونت نظامی را بنا نهاد. انحصار شیلات برای اربابان، بهآن معنی بود که بهجای بازارهای کم جذب اطراف بهخریدار همیشگی دسترسی مییافتند و نظام پاسداری گارد ساحلی نیز خیال ارباب را از جهت قاچاق ماهی آسوده ساخت. امّا این جابجائی نه فقط هیچ گونه تغییر واقعی در وضعیت قبلی صیادان بهوجود نیاورد، بلکه افزایش مداوم هزینهٔ زندگی در مقابل دستمزد ثابت، اجبار کار قاچاق را بیشتر کرد، با این تفاوت که این بار ضایعات جانی و مالیئی که نصیب صیادان میشد بیشتر شده بود. پیشترها وقتی شهر در کنارهٔ ساحل قرار داشت، صیاد که از صید برمیگشت، باقی روز را در کنار زن و فرزند خود بهباقی کارهای جنبی صید میپرداخت. امّا امروزه، ادامهٔ پسنشینی دریا، فاصلهٔ گمیشان فعلی را از دریا بهاندازهئی رسانده که اگر وضع بهروال گذشته میبود، لزوم یک کوچ دوباره بهکنار ساحل، شهر را از جا میکند. امّا تفاوت مصالح بهکار رفته در شهرسازی و ترکیب تازه و پیچیده امروزی اقتصاد شهر و منتفی شدن ترس صاحبان ابزار صید از فروش غیر مجاز صید بهعلت وجود شبکهٔ نظارت گارد ساحلی خیال کوچ را نیز از بین برده است. امّا برای ادامهٔ کار صید و مجاورت دائمی صیاد با دریا ترتیبی دادهاند که صیاد نزدیک آب باشد و کار صید بر زمین نماند. درواقع تاوان دو اصل ناهماهنگِ لزوم نزدیکی صیاد بهدریا و روزافزونی فاصلهٔ دریا از شهر را صیاد پرداخت یعنی صیاد از دل خانوادهٔ خود کنده شد و بهساحل «بهدرون کومههای صیادی» برده شد. صاحب کارها (شیلات و اربابان) مسئله را با ایجاد کومههای پراکنده برکنارهٔ آب که محل خورد و خواب موقت! صیادان باشد حل کردند. این کومهها که در ساحل پراکنده است. اطاقکهائی است برپایههای چوبی بهارتفاع نزدیک بهدو متر که بسته بهگنجایش آن از ۶ و گاه تا ۲۴ کارگر صیاد در آن زندگی میکنند. اندازههای بزرگترین کومه بهدرازای ۷ و پهنای ۴ و بلندی ۲ متر است که آن را از تخته و حلب ساختهاند. صیادان بهنوبت نزدیک به ۱۰ ماه از سال را تحت عنوان زندگی موقت در این اطاقکها سر میکنند و دو ماه دیگر را که فصل تخمریزی و گرمای تابستان است بهشهر باز میگردند و بدون دریافت مُزد منتظر آغاز دوبارهٔ کار صید میمانند. صیادان را از نظر ارتباط با شیلات میتوان بهدو گروه تقسیم کرد: ۱. صیادان قراردادی، یعنی صیادانی که از طریق یک سر صیاد با شیلات ارتباط دارتد و حقوق بگیر شیلاتاند، اینان موظفند ظرف ده ماه صید، با قایق و پارو و تور و کومه امانتی شیلات، حدّاقل معینی ماهی صید کرده تحویل دهند تا بتوانند سال آینده دوباره در خدمت شیلات بهکار صید بپردازند. اگر سر صیادی کمتر از آن میزان معین صید کند و شیلات با این حال با او برای سال بعد قرارداد ببندد، باید کمبود صید سال پیش را جبران کند، وگرنه شیلات میتواند از بستن قرارداد با سر صیاد که مسئول صیادان دیگر نیز هست برای سال بعد خودداری کند. رقم دریافتی ماهانهٔ این افراد از هزار تومان بیشتر نیست که البته این رقم دستمزد سر صیاد است امّا حقوق صیادان یا در اصل پاروکشها گاهی از پانصد تومان هم کمتر است. ۲. صیادان پیمانی که در ارتباط با پیمانکاران (ارباب پیشین) کار میکنند. در این شکل از کار پیمانکار در مقابل شیلات تعهد میکند که بسته بهتعداد کارگران صیاد میزان معینی از صید را تحویل دهد. درآمد حاصله را در آخر سال نصف میکنند که یک نیمهٔ آن سهم ارباب است و نیمهٔ دیگر بین صیادان قسمت میشود. کار پیمانکار در این میان، تهیهٔ قایق و تور و کومه برای صیادان است (بهجای شیلات) و تعهد در مقابل شیلات برای رساندن صید بهمیزان حدنصاب مورد قرارداد. کار و استراحت صیادان در فصل صید نوبتی است. شکل نوبتی کار طوری است که هر صیاد از سی روز ماه در مجموع ۱۵ تا ۲۰ روز را در کومه میماند و باقی روزهای ماه را در شهر بهسر میبرد. تعداد و نوبت کار بهنحوی است که هیچگاه کومه از صیاد خالی نمیماند و کار تعطیل نمیشود. صیادان هر پگاه، بیآن که چیزی بخورند، هر سه نفر با یک قایق (یک سرصیاد که سکانبان است و دو نفر پاروکش) قبل از دمیدن آفتاب خود را بهتورهای پهن شده در دریا میرسانند. پس از وارسی تورها و گرفتن ماهیهای بهتور افتاده آنها را بهنزدیکترین صیدگاه محل کار خود میرسانند. در آنجا مأمور شیلات، خاویار و گوشت ماهی را جداگانه وزن و درجه بندی کرده بهحساب سرصیاد یا پیمانکار مربوطه واریز میکند. بسیاری از اوقات وزنی که مأمور صیدگاه برای میزان صید شده تعیین میکند و درجهئی که بهنوع جنس خاویار میزند و مقدار گوشتی که برای غذای افراد کومه بهسرصیاد هر کومه میدهد بهرابطهٔ خوب و بدی بستگی دارد که این مأمور با سرصیاد برقرار کرده است. البته این رابطه زیاد عاطفی نیست. بلکه بیشتر بهسکوت سرصیاد در مقابل حق و ناحق کردن مسئول توزین بستگی دارد. سرصیادی میگفت: ممکن است برای تک تک ما این نامیزان کشی عمدی قابل چشمپوشی باشد و بدردسر دعوا و مرافعهاش نیرزد، امّا با توجه بهشمار زیاد قایقهائی که سهم هر یک از صیدگاههاست و مدت ده ماهی که یک ترازو میتواند با این روش خاویار جابجا کند، لابد رقمی است که مسئول صیدگاه نمیتواند بهتنهائی آن را بخورد، خاصه آن که شکایت از این بابت نیز کمتر بهجائی رسیده است. صیادان پس از تحویل صید با رسیدهای مهر شده و مقدار مشخصی از گوشت ماهی بهعنوان خورشتی یک روزشان از صیدگاه بهکومه باز میگردند. در زمستان صیادان برای رسیدن بهمحلی که بیش از ۵ متر عمق داشته باشد باید بیش از یک فرسنگ از ساحل دور شوند. این رفت و برگشت با پارو ۸ ساعت و با بادبان ۴ ساعت طول میکشد. باد مخالف و وجود کولاک بسیاری از اوقات این مدت را بهده ساعت میرساند. عوض کردن تورها بهنحوی که دریا هیچ گاه از تور خالی نباشد، قراردادن تورهای خشک بهجای تورهای چند روز مانده در آب، وارسی قایق و بادبان، کار مداوم صیادان است تعویض تور بیشتر در فصلهای معتدل یا گرم انجام میشود و در زمستان بهسبب آن که خطر پوسیدگی تور بهعلت سرما زیاد نیست تور را کمتر عوض میکنند. با توجه بهفاصلهئی که تور از ساحل و صیدگاه دارد، صیادان مجبورند وقتی بهدریا بزنند که هنوز کمی از شب مانده و وقتی سپیدهٔ صبح میزند آنها تقریباً نیمی از کارشان را انجام دادهاند. |
||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||
صیادان وقتی از کار باز میگردند تورها را روی چوبهای بلندی که مخصوص این کار است پهن میکنند و پیش از غذا چای مفصلی مینوشند و پس از غذا چُرتی میزنند. بعد از خواب باز بهسراغ تورهای پهن شده میروند و آنها را بازدید و وارسی میکنند. تورها را بدون استثناء هر روز طرفهای عصر جمع میکنند تا رطوبت شب آن را خیس نکند. صیادان بعد از شام، زیر نور چراغ نفتی کمی گفتوگو میکنند و پس از نوشیدن یکی دو استکان چای میخوابند. کار صیاد را از دو طریق بازرسی و نظارت میکنند. در دریا از طریق قایقهای رابط شیلات که بین صیدگاهها برای انتقال صید و دادن آذوقه بهافراد ساکن در صیدگاه در رفت و برگشت است. و در ساحل از طریق افراد گارد ساحلی. فشار از ناحیهٔ افراد گارد ساحلی (که امروز دیگر وجود ندارد) حتی در مواردی که نشانههای قاچاق نیز وجود نداشت، برای زهرچشم گرفتن و مقاصد دیگر اعمال میشد. فحّاشی، بیدارکردن صیادان در نیمههای شب و وادار کردنشان بهغذا پختن، لخت کردن و دواندن دسته جمعی صیادان در گل و لای کنار ساحل تا نزدیکیهای صبح، کتک زدن، سینه خیز بردن و... از موارد عادی آزار افراد گارد ساحلی ناحیهٔ ۴ شیلات بوده است. اعمالی که مأموران گارد ساحلی بهتلافی مقاومت افراد یا بعد از دستگیری جنس قاچاق غیرمجاز! انجام میدادند گاه منجر بهنقص عضو یا موارد غیرانسانی دیگر میشد (صیادان برای اثبات این مدعا اشاره میکردند بهقتل مشکوک «اخی قلیچ نیازی» در کومهاش، بریدن بینی «بابِش تاتار» با سرنیزه و وضع اسفبار «امین کلته» که بر اثر شکنجهٔ مداوم چندین ساعته در پاسگاه فلزی دچار اختلال مشاعر شده است و حالا ناتوان و عاجز از هر کاری، بهامان خدا رها شده، درحالی که گناهش فقط ایستادگی در مقابل کتک و ناسزاهای افراد گارد ساحلی بود که نتوانسته بودند از او جرمی دال بر صید قاچاق بهدست آورند.) بعد از این درگیریهای بدنی، باقی کارهای حقوقی را معمولاً شیلات بسیار مؤدبانه و محترمانه، از طرق مراجع دادگستری انجام میداد این اقدامات بهاخراج صیاد خاطی منجر میشد، بیآن که هیچ حقی برای پیشینهٔ صیادی و زحمتهای صیاد طی سالهای متمادی بازشناسد. قانونیترین نوع اخراج صیادان قراردادی، گزارش گارد ساحلی مبنی بر دریافت جنس قاچاق از صیاد بود که گاه حتی یکی دو کیلو گوشت ماهی یا یکی دو ماهی معمولی نیز برای گزارش قاچاق کافی بود. مورد دیگر بهحدّنصاب نرسیدن محصول صید سرصیاد طرف قرارداد بود که با اخراج او، صیادان همراه او نیز خودبهخود بیکار میشدند و دستشان بهجائی بند نبود. قربانیگیری دریا آخرین صدمهئی است که خانوادهٔ صیاد چون سرنوشتی گریزناپذیر متحمل میشود. در یک نشست چند دقیقهئی با صیادان آنها توانستند با یک حساب سردستی نام ۱۳ صیاد را که گرفتار دریا شده، جان سپردند، بهخاطر آورند شکی نیست که با حداقل امکان ایمنی (جلیقهٔ نجات) بیش از نیمی از آنها میتوانستند جان سالم بدر برند. وقتی انسان با مسائل صیادانی که بهصید قاچاق دست میزدند از نزدیک آشنا میشود دیگر کلمه قاچاق برایش آن مفهوم مکروه پیشین را در بر نخواهد داشت. اینجا فرد یا افرادی برای دست یافتن بهمنابع مالی سرشار یا برای کار نکردن و بردن بهره هنگفت نبود که قاچاق میکردند. آنها برای ترمیم آن بخش نابسامان وضع مالی که مراجع قانونی و حقوقی کمبودش را قانونی اعلام میکردند دست بهقاچاق میزدند. فقر همگانی قاچاق گروهی را بهوجود آورده و قبح آن از میانه رفته بود. آنها بهکار قاچاق چون زراعت نگاه میکردند که یکسال میشد و سال دیگر با نباریدن باران نه فقط برداشتی نبود بلکه خود زمین هم میسوخت، امّا فرق در این بود که در زراعت وقتی زمین بار آورد محصول آن برکت محسوب میشود درحالی که در کار قاچاق وقتی هم که چیزی بهچنگ میآمد، چون داروئی مکروه دزدانه بهزخم زندگی زده میشد. قاچاق را معمولاً بهدو طریق انجام میدادند. یا بدون رشوه بهپاسگاه که آن وقت قاچاق بهمعنی واقعی بود که کاری بود مشکل که عقوبتی دردناک برای صیادان بهدام افتاده در بر داشت. یا با اطلاع رئیس پاسگاه و بعضی از همدستانش (که این بعضی را خود رئیس پاسگاه انتخاب میکرد تا مبلغ رشوه زیادی خُرد و بیقابلیت نشود). در این مورد نیز اگر صیاد بهدام افراد خارج از شبکهٔ رشوهخواری میافتاد اوضاع برای او فرقی نداشت، چه حتی اگر قرار خود را لو میداد مسئله نه فقط فرقی نمیکرد که بدتر هم میشد. شبکهٔ رشوه دهی و رشوه خواری در همین حدّ خلاصه نمیشد. اغلب اوقات هر کومه برای پاسگاه ناظر بر خود، مبلغی بهطور هفتگی یا ماهانه میپرداخت و این پرداختها سر دیگرش منتهی بهمقامات بالاتر میشد. که نه صیادان رنگ او را دیده و نام او را شنیده بودند و نه آن دیگران میخواستند که از چگونگی چیزهائی که در این جا میگذشت خبردار شوند. مهم رقم رشوه و تداوم آن بود. ترتیب دادن این کارها بهعهدهٔ شخص رابط بود. هم او بود که پولها را جابهجا و صیاد را برای ادامهٔ کار راضی میکرد. زحمت کار قاچاق حتی زمانی که رشوه مشکلات کار را تخفیف میداد آنقدر بود که معمولاً وقتی کمبود مالی صیاد برطرف میشد دیگر بهادامهٔ این کار راضی نمیشد امّا زمانی که صیاد قاچاق نمیکرد، بهعلت قطع شدن حق رشوه، اذیّتهای پاسگاه شدت میگرفت که سرصیاد و صیادان معنی آن را میفهمیدند و آن وقت که صیادان آخرین نفسهای مقاومت را برای قاچاق نکردن میکشیدند، واسطهٔ کار کُشته وارد گود میشد و باقی کار را بهنتیجه میرساند و خاویار کیلوئی ۹۰۰ تومان را در بازار آزاد، با کیلوئی ۲۰۰ تومان از دست صیاد میقاپید و سهم پاسگاه خود را نیز از همین مبلغ برمیداشت. در گذشته (پیش از انقلاب) جو حاکم بر منطقه بهنوعی بود که همهٔ عوامل، صیاد را بهکار قاچاق برای گذراندن زندگی وادار میکرد. هیچ صیادی را در طول سه چهار سال رفت و آمد گهگاهی خود بهاین منطقه ندیدم که مورد ضرب و شتم بیحرمتی افراد گارد ساحل قرار نگرفته باشد. صیاد در هر جای این منطقه و در هر مرحله از کارش که دیده بشود، ابتدا دزد و قاچاقچی انگاشته میشود، مگر این که بهرقم کتک و نثار انبوه ناسزا خلاف آن ثابت میشد. ناتوانی در بهدوش کشیدن بار زندگی بهعلت دستمزد کم و ترغیبهای تلویحی از طریق آزار و اذیّت افراد گارد ساحلی و زورگوئیهای شیلات آنقدر قوی بود که حتی ترسوترین صیادان را بهناگزیر بهورطهٔ قاچاق یا همکاری با دوستان قاچاقچی میکشاند. نبودن هیچگونه امنیت اقتصادی و اجتماعی، فقدان تأمینهائی مانند بیمه و حق بازنشستگی، فقر بهداشتی، نبودن نهادهای فرهنگی برای افراد گمیشان که اکثریت آن را صیادان تشکیل میدهند، شهر را بهاسکلتی چوبی مانند کرده است که هر لحظه بیم از همریختنش میرود و با توجه بهآن که گمیشان با چنین وضعی شهر محسوب میشود بهسهولت میتوان حدس زد روستاهای صیادنشین چه وضعی دارد. عمق بیانصافی دستگاه حاکمه در این منطقه را وقتی میتوان فهمید که صیاد ۷۰ سالهئی بعد از ۵۰ سال کار، برای دم کردن یک قوری چای مجبور است چون کودکان تازه بهراه افتاده (کار مداوم در آب پاها را از کار میاندازد و پیری نیز میزید بر علت است) یک سطل آب را از آب انبار خود یا همسایه تا طبقه دوم خانه (چرا که بهسبب رطوبت زیاد طبقهٔ اول قابل سکونت نیست) از نزدیک به ۱۵ پله بهبالا بکشاند و وقتی نفسش بجا آمد و پای صحبتش نشستی از ۵۰ سال تجربه کولاک و شلاق آب شور و یخزدهٔ دریا، از ۵۰ سال برق سرنیزه و کوبهٔ قنداق تفنگ و سوزناسزا چه میتوانی بفهمی؟ بهآن ریش سفید و چهرهٔ نجیب و پر چین که نگاه میکنی، از خود میپرسی راستی ناسزا را که سزاست؟! و تازه این راوی پیر (خوجه محمددائی) از خوشبختترین صیادان است چون که بعد از پنجاه سال کار صیادی از طرف شیلات بهعنوان صیاد بازنشسته پذیرفته شده و سر پیری ۷۲۰ تومان حقوق بازنشستگی میگیرد و در شهری زندگی میکند که در آن نان گردهئی ۱۵ ریال و گوشت کیلوئی ۳۵ تومان و یک هندوانه متوسط ۱۵ تومان است. شیلات از سال ۱۳۳۱ بهجای تأمین حداقل معیشت صیادان، سرنیزه را مقابل آنها گذاشت در این سالها پر شدن جیب واسطهها و مقامات عالیرتبهٔ کُنترل قاچاق و بر باد رفتن ثروت ملی کار دیگری صورت نگرفته است. نصیبِ تولیدکنندگان اصلی این ثروت یعنی صیادان جُز خشونت و مرگ در محل کار و تحمل فقر و زندگی جنگ زده در شهر و روستای خود چیزی نبوده است. درهم ریختگی نظام حکومت پیشین سرانجام بساط قدرت خودکامه گارد ساحلی را نیز بههم ریخت، و حالا صیادان در حال تشکیل سندیکایشان و چشم انتظار رهآوردهای حکومت تازهاند. ابراهیم مختاری http://irpress.org |
||||||||||||||||||||||||
مطالب این صفحه متعلق به سایت ایران آکوا www.iranaqua.ir است و انتشار آن تنها با ذکر منبع مجاز و بلامانع است |