همکاران میتوانند از اینجا مشکلات و تنگناهای فعالیت های شیلاتی شخصی و منطقه ای خود را جهت اطلاع مسئولین مربوطه ارسال نمایند
کلیه فعالان شیلاتی از اینجا میتوانند تصاویر و ویدئو های جالب شیلاتی را ارسال کنند که به نام خودشان ثبت و در معرض تماشای همکاران گذاشته شود.
حضور شما در پایگاه اینترنتی ایران آکوا iranaqua.ir
از اینجا رایگان فعالیت های شیلاتی خود را به همکاران و علاقه مندان بیشتر معرفی کنید
کارشناسان و متخصصین محترم علوم شیلاتی از اینجا میتوانند نسبت به معرفی و ارتباط بیشتر با همکاران شیلاتی اقدام کنند
همکاران شیلاتی میتوانند از اینجا اخبار صنف شیلاتی خود را ارسال و منتشر کنند
ایران آکوا iranaqua.ir اولین مرجع ارتباط علمی تجاری خانواده بزرگ شیلات ایران
ایلنا: درياي مازندران پهنهای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان محدود میشود. به دلیل این که بزرگترین دریاچه جهان است در اصطلاح آن را دریا مینامند.
اما اين پهنه آبي از جهات مختلفي حائز اهميت است و اين منطقه را به محلي استراتژيك تبديل كرده است.منطقه مازندران پس از خليج فارس و سيبري بزرگترين ذخاير نفت و گاز منطقه را در خود جاي داده است.
همچنين اين درياچه به لحاظ موقعيت ويژه جغرافيايي و اقليمي ميزبان گونههاي منحصر به فردي است كه در هيچ كجاي دنيا وجود ندارند.
فك خزري و 5 گونه از ماهيان خاوياري از جمله موجودات منحصر به فردي هستند كه درياي مازندران ميزبان يگانه آنهاست.
اما عواملي همچون استخراج نفت و گام بر داشتن در مسير رسيدن به جهان دوم و اول صنعتي جهان، موجب شده تا كشورهاي حاشيه درياي مازندران كه به اتفاق جز كشورهاي جهان سوم هستند بدون در نظر گرفتن ظرفيتهاي زيست محيطي آن به آلوده كردن آن بپردازند.
محيط زيست اولويت آخر كشورهاي حاشيه درياي مازندران
به گفته حميد غفارزاده مشاور برنامه محيط زيست خزر (CEP)يكي از بزرگترين چالشهاي زيست محيطي درياي مازندران اين است كه متاسفانه نه دولتها حاشيه درياي مازندران و نه مردمانشان هيچ اولويتي براي محيط زيست اين دريا قائل نيستند و همين امر مشكلات بسياري براي گونههاي دريايي اين اكوسيستم به وجود آورده است.
غفار زاده ميافزايد:بسياري از كشورهاي منطقه با استقلال از شوروي سابق چون به پول هنگفت ناشي از صادرات نفت دست يافتند به سمت مصرفي شدن گرايش پيدا كرده اند و محيط زيست را در الويت آخر قرار دادهاند.
به اعتقادي وي بسياري از كشورهاي حاشيه مازندرانتنها براي نمايش و به صورت فانتزي و جهت پذيرفته شدن توسط كشورهاي اروپايي وزارتخانههاي محيط زيست تشكيل داده اند كه اين دستگاهها هم در بودجه و هم در قدرت اجرايي بسيار ضعيف هستند.
مشاور برنامه محيط زيست خزر چالشهاي زيست محيطي درياي مازندران را بيشمار عنوان ميكند و ميافزايد:آلودگيهاي ميكروبي نقطهاي، آلودگي نفتي، صيد بيرويه و گونههاي مهاجمي همچون شانهدار را از جمله معضلات عمده درياي خزر هستند.
وي ميزان آلودگي مازندران را در مقايسه با ساير درياها اندک توصيف کرد و افزود: سواحل مازندران در برخي مناطق نظير خليج باکو، ترکمن، آکتائو و تالاب انزلي دچار آلودگي هاي ميکروبي است.
غفارزاده ورود شانه دار خزر از سال 1995 را يکي از معضلات اين دريا دانست و تصريح کرد: اين گونه مهاجم از خليج مکزيک وارد درياي سياه شد و با حذف ماهي هاي اين دريا، از طريق مسير ولگا به خزر راه يافت.
وي ادامه داد: آمارها نشان مي دهد برداشت ماهيان کيلکا از 1990 به شدت افزايش و سپس تا سال 2005 با سقوط مواجه بوده که يکي از دلايل اين افت ورود گونه مهاجم شانه دار به خزر بوده است.
وي بروز پديده شکوفايي جلبکي را يکي ديگر از مسايل نوظهور در حوزه خزر دانست و گفت: در سال 2005 نخستين بلوم جلبکي با وسعت کيلومترها در آبهاي شمالي ايران ديده شد.
ماهيگيري چالش نخست
مشاور برنامه محيط زيست خزر(CEP) و سازمان ملل متحد درباره وضعيت ماهيگيري در درياي خزر را وخيم ميداند و تاكيد دارد اگر روند ماهيگيري در درياي مازندران به همين روند ادامه يابد ، محققان معتقدند پنج تا 10 سال آينده خزر خالي از ماهي خاويار مي شود.
صحبتهاي غفار زاده هنگامي معنا مييابد كه بر اساس آمار ميزان برداشت ماهيان خاويار از خزر در سال 1900 از 37 هزارتن به دو هزار تن در سال 2005 كاهش يافته است.
وي با بيان اينكه كارشناسان و محققان معتقدند خزر در حال خالي شدن از ماهي است مي گويد: مازندران ماهي هاي خود را از دست داده است و در حال تبديل شدن به يك آكواريوم بزرگ است.
به گفته غفار زاده مهمترين مساله مازندران در حال حاضر وضعيت ذخاير ماهي آن است كه به اگر به همين روال رها شوند بعد از مدتي مازندران خالي از ماهي مي شود.
او با بيان اينكه علت اصلي اين امر برداشت بيش ار حد است مي گويد: در مورد برداشت ماهيان خاوياري جنايت دسته جمعي صورت مي گيرد به اين معنا كه صيادان با پهن كردن تورهاي چند كيلومتري بدون توجه به ظرفيت دريا ، ماهيان زيادي را از خزر بيرون مي كشند.
برنامه محيط زيست مازندرانبراي بررسي و سامان دادن وضعيت درياي مازندران از سال 1998 يك برنامه بين دولت ها به نام برنامه محيط زيست خزر (CEP ) به صورت فراگير شكل گرفت كه در قالب آن پروژه هاي متعددي در مورد خزر تامين و اجرا مي شود.
مشاور برنامه محيط زيست خزر ميگويد:CEP يك سازمان نيست بلكه يك برنامه است و اساسنامه رسمي ندارد، اين برنامه در سال 1998 در رامسر ايران تاسيس شد و از سال 2000فعاليت خود را در باكو آغاز كرد ، بعد به تهران آمد بعد از آن به قزاقستان رفت و سال آينده به روسيه منتقل مي شود و در نهايت به تركمستان مي رود.
CEP با كمك دو سازمان شيلات بين المللي محيط زيست و اتحاديه اروپا شكل گرفت كه تامين كننده منابع مالي فعاليت هاي آن نيز بودند.
صندوق تسهيلات جهاني زيست محيطي (GEF) تا كنون 20 ميليون دلار به پروژه هاي CEP كمك كرده است ، اتحاديه اروپا نيز حدود 15 تا 16 ميليون دلار كمك مالي كرده است.
با وجود اينكه درياي خزر از نظر ماهيگيري در وضعيت بسيار بدي قرار دارد با اين حال متاسفانه هيچ پروتكلي درباره ماهيگيري در خزر وجود ندارد با توجه به اينكه همگان معتقدند ماهيگيري يكي از چالش هاي خزر است ، البته علت آن مخالفت روسيه است كه علاقه اي به داشتن پروتكل در زمينه ماهيگيري خزر ندارد.
البته به گفته غفار زاده، اخيرا يك توافق ضمني دراين باره صورت گرفته كه موافقت نامه اي بين دولت ها در اين زمينه به امضا رسيده است.
تنوع زيستي مازندران در خطر انقراض
درياي خزر از تنوع زيستي زيادي برخوردار نيست اما هر چه دارد منحصر به فرد است ، مانند فك خزر كه در دنيا بي نظير است .
غفارزاده درمورد وضعيت فكهاي خزري نيزگفت:آلودگي و صيد بيرويه و قتل عام دسته جمعي فكها دراين دريا موجب شده تا 80درصد جمعيت اين جانوران كاهش يابد.
او توضيح داد:برطبق آمارتعداد اين پستانداران كه درسال 1930، 450 هزارعدد برآورد شد درسال 2009 به زير100هزاربرسد.
وضعيت زيست محيطي درياي مازندران رو به روز وخيمتر ميشود اما در اين ميان كشورهاي حاشيه آن به جاي آنكه به فكر چاره انديشي در اين زمينه باشند هنوز بر سر محل دبيرخانه برنامه محيط زيستي آن به توافق نرسيده اند.
يكي از مشكلات CEP اين است كه دبيرخانه ثابت ندارد ، ايران بسيار علاقه مند است كه دبيرخانه دائمي در كشورش باشد ، آذربايجان نيز ميخواهد باكو به عنوان محل دبيرخانه انتخاب شود و بر اين مساله پافشاري دارد از اين رو هنوز دو كشور به توافق نرسيده اند بنابراين وضعيت استقرار دبيرخانه دائمي مشخص نيست.
شايد بهتر باشد به جاي اين چانه زنيها زودتر علاجي براي زخمهاي درياي مازندران انديشيده شود نكند روزي خزري نباشد كه نيازي به دبيرخانه داشته باشد.