همکاران میتوانند از اینجا مشکلات و تنگناهای فعالیت های شیلاتی شخصی و منطقه ای خود را جهت اطلاع مسئولین مربوطه ارسال نمایند
کلیه فعالان شیلاتی از اینجا میتوانند تصاویر و ویدئو های جالب شیلاتی را ارسال کنند که به نام خودشان ثبت و در معرض تماشای همکاران گذاشته شود.
حضور شما در پایگاه اینترنتی ایران آکوا iranaqua.ir
از اینجا رایگان فعالیت های شیلاتی خود را به همکاران و علاقه مندان بیشتر معرفی کنید
کارشناسان و متخصصین محترم علوم شیلاتی از اینجا میتوانند نسبت به معرفی و ارتباط بیشتر با همکاران شیلاتی اقدام کنند
همکاران شیلاتی میتوانند از اینجا اخبار صنف شیلاتی خود را ارسال و منتشر کنند
ایران آکوا iranaqua.ir اولین مرجع ارتباط علمی تجاری خانواده بزرگ شیلات ایران
مرگ هامون با پیمانشکنی افغانستان و عدم پیگیری دولتهای گذشته
در سال 1351 قراردادی میان ایران و افغانستان بامضا رسید و قرار شد ۸۵۰ میلیون متر مکعب در سال سهم سیستان و دریاچه هامون گردد. اما این قرار داد علیرغم نارسایهای آن رعایت نشد و امروز شاهد مرگ هامون هستیم. متاسفانه در دو سال اخیر ورود آب رودخانه هیرمند به کشور ما بسیار کم شده است
به گزارش بولتن نیوز، در کشور ما بیش از۲۷۰ تالاب وجود دارد که ۸۰ مورد آنها از مساحتی بزرگ برخوردار هستند و از آن میان تنها ۲۲ تالاب در سایت «کنوانسیون رامسر» به عنوان مهمترین تالابهای بین المللی به ثبت رسیده است. علیرغم این پیماننامه بینالمللی اغلب تالابهای ایران در بحران حاد قرار دارند و کشور ما در یک فاجعه زیستمحیطی دست و پا میزند. پس از نابودی دریاچههای کافتر، بختگان، مهارلو، طشک و برخی دیگر از تالابها از نقشه ایران و همچنین قرار گرفتن دریاچه ارومیه در آستانه نابودی کامل، نوبت خشک شدن هامون است
هامون، پس از خشکسالیها و نرسیدن آب به مرزهای ایران، به مرور قسمتهای وسیعی از آن خشک شده است و اکنون به چهار دریاچه کوچک مجزا تقسیم شده است: دریاچه هامون صابری یا سیستان، دریاچه هامون پوزک ایران، دریاچه هامون هیرمند و دریاچه هامون پوزک افغانستان که بخش کوچکی از آن نیز در ایران واقع شده است.
در یک گزارش معاون سازمان حفاظت محیط زیست کشور میگوید: «وضعیت تالابهای ایران زیاد مساعد نیست و در حدود چهل تالاب ایران ۲۰ تا ۱۰۰ درصد خشک شده است. تالاب هامون یکی از تالابهایی است که صد در صد خشکیده است. بیرون آمدن از بحران به دریافت حق آبه ایران از کشور افغانستان بستگی دارد. با احیای تالاب بینالمللی هامون میتوان بار دیگر زندگی و رونق مجدد کشاورزی و بهبود فعالیت اقتصادی را به منطقه بازگرداند.»، «پدیده ریزگرد معضل بزرگی است که مردم منطقه با آن دست و پنجه نرم میکنند و مشکلات روحی، بهداشتی و اقتصادی زیادی را بوجود آوردهاست.» (همشهری ۲۱ دیماه ۱۳۹۲).
هامون دریاچهای که تا دو دهه پیش هر ساله پذیرای بیش از یک میلیون پرنده مهاجر بود و در بستر آن ۱۵ هزار صیاد کار میکردند و در پیرامون آن زنانی که با بهرهگیری از نیهای دریاچه به تولید صنایع دستی اشتغال داشتند، امروز در حال نابودی است. در گذشته نه چندان دور دامداران سیستانی با ۱۲۰ هزار راس گاوی در ۷۰ هزار هکتار، از اراضی اطراف دریاچه استفاده میکردند، ولی زیر فشار زندگی سخت و در شرایط خشکسالی، مهاجرت کردند و امروز۸۰۰ روستا زیر هجوم ماسه و شنهای روان دریاچه خشک شده قرار گرفتهاند. دریاچهای که سالانه ۱۲ هزار تن ماهی از آن صید میشد، در حال حاضر یک بستر خشک و تفتیده است. در شرایط دشوار کنونی خشکی هامون منجر به پیدایش هزاران هزار پناهنده و آواره زیست محیطی در این منطقه از کشور ما شده است. تخریب پوشش گیاهی، خیزش توفان ماسهای، آتشسوزیها، کمبود نیروی ماهر، نبود سیستم آبرسانی، فقدان بودجه و بیکفایتی برخی مسئولین حفاظت محیط زیست، خطرات اکولوژیکی این منطقه را ابعاد گستردهای داده است. حیات سیستان در گرو جاری بودن هیرمند و زنده بودن هامون است و هامون همچون قلبی است که تا کوچکترین گزندی در آن ایجاد میشود، سایر بخشهای دیگر را نیز با بحران مواجهه میسازد. متاسفانه هیچگونه مدیریت یکپارچه در باره دریاچه هامون به منظور حفظ منابع آن و تامین نیروی انسانی متخصص برای نگهداری از آن وجود ندارد و دولت غیر از موارد تبلیغاتی مبنی بر ایجاد «فراکسیون احیای دریاچه هامون»، از هرگونه تلاش برای حفظ این اکوسیستم حیاتی دور میباشد
این وضعیت دلخراش نتیجه مدیریت نابسامان منابع طبیعی ایران است. نابودی تالابها و از آن میان بحران کشنده دریاچه هامون و منابع طبیعی پیرامون آن اتفاقی نیست، بلکه ناشی از بیمسوولیتی و نبود کردار درست و نبود هوشمندی مدیران و مسوولان مربوطه است. بحران هامون ناشی از عدم رعایت قرارداد بین دو کشور ایران و افغانستان و نقض حقابه هامون میباشد.
در تمام سالهای گذشته این روند بحرانزا در برابر ما بود، ولی مسئولین امر هیچگاه اقدام جدی، با درایت لازم ننمودند. چرا دولتهای گذشته، این بحران را به مسئله مرکزی جامعه تبدیل نکردند؟ چرا آنها این اختلاف جدی با افغانستان را در چارچوب فعالیت سازمان ملل متحد به بحث نگذاشتند و در پی چاره درنیامدند؟ چرا خانه خرابی سیستانیها و زحمتکشان این منطقه و ویرانی منابع طبیعی و خیزش ریزگرد و پنهان شدن کاشانهها زیر ماسه و بیماریهای گوناگون ناشی از آلودگی محیط زیست، دولت را به واکنش نکشید؟
پیمان شکنی افغانستان
سازمان ملل متحد این تراژدی را میشناسد. گریلوئیس، نماینده این سازمان در ایران که در دیماه ۱۳۹۲ از سیستان و بلوچستان بازدید نمود و اظهار داشت: «تامین حقابه هامون از سوی افغانها مهمترین راهکار برای احیای هامون است». او افزود: «چالشی که آینده ایران با آن مواجه است، چالش امنیت بشری ناشی از مسایل محیطزیستی همچون کمبود آب، تخریب اراضی، اقتصاد وابسته به کربن و انرژیهای فسیلی است که مهمترین و بزرگترین آن موضوع آب خواهد بود.» گریلوئیس در ادامه میگوید: «نمیدانم چرا اینقدر موضوع هامون زمان برده و صداهای مردم شنیده نشده است. شاهد بودیم که برای احیای دریاچه ارومیه فعالیتهای زیادی انجام شد، ولی چرا برای احیای تالاب هامون تاکنون هیچ اقدامی انجام نشده است.» گریلوئیس میگوید: «افغانستان در حال حاضر سهم آب بیشتری برداشت میکند و منافعی که از کشاورزی میبرد کوتاهمدت است. اگر این برداشت آب و کشاورزی کوتاهمدت به خشک شدن همیشگی هامون منجر شود، با بادهای ۱۲۰روزهای که در منطقه وجود دارد، توفانهای گردوغبار ایجاد میشود و ذرات گردوغبار را به سمت افغانستان و پاکستان نیز بر میگرداند. در چنین شرایطی تمامی اراضی کشور افغانستان، زیر شن و غبار ناشی از این خشک شدن قرار میگیرد.»
نفی حقابه ایران و عدم اقدام جدی در حل اختلاف ریشه مشکلات است. مسئله حقابه ایران از هیرمند، به دادخواست حقوقی ایران از آب رودخانه هیرمند در منطقه سیستان اشاره دارد. در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب پیمانامه پاریس افغانستان از خاک ایران جدا شد و مسئله حقابه رودخانه هیرمند برای ایران به یک امر اساسی تبدیل گردید. پس از شکست مذاکرات متعدد میان ایران و افغانستان در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷، با مداخله سه کشور امریکا، کانادا و شیلی، با رای کمیسیون بررسی حقابه «کمیسیون دلتا»، در سال 1351 قراردادی میان ایران و افغانستان بامضا رسید و قرار شد در هر ثانیه ۲۶ متر مکعب معادل ۸۵۰ میلیون متر مکعب در سال سهم سیستان و دریاچه هامون گردد. اما این قرار داد علیرغم نارسایهای آن رعایت نشد، زیرا خشکی و کم آبی در منطقه و نیز ساختن سد «کجکی» از افغانستان و نصب پمپهای متعدد در مسیر رودخانه برای کشت خشخاش، بحران را ممکن ساخت.
در نتیجه سیستانیها از حقابه خود محروم شدند و کشاورزی این منطقه کاملن خسارت دید و در سراسر منطقه سوداگران تریاک و مرگ و تروریسم فعال شدند. در این شرایط مردم سیستان با بیآبی و بیتوجهی مسئولین امر، زیر فشار قرار گرفتند و به مرور با بحران هامون به بدترین سرنوشت دچار شدند. به طور مسلم در حقوق بینالمللی بحران زیست محیطی در مورد تقسیم آب از جمله موارد پیچیده است، ولی در مورد هیرمند از آنجا که سابقه حقوقی وجود دارد، با حسن نیت و تلاش منطقهای امکان آن وجود داشت تا با پشتکار جهت یک سازش مذاکرات صورت گیرد.
هیرمند و هامون در تاریخ و سیاست
در افسانهها آمده است که هیرمند دختر پادشاه سیستان بزرگ بود که در دسیسهای اهریمنی ناخواسته موجب مرگ پدر میشود و پس از آگاهی بر سرگور پدر آنقدر اشک میریزد که رودخانهای بزرگ پدیدار میشود. هیرمند نه تنها در افسانهها زنده است، بلکه از اسطوره رستم و تاریخ زابل نیز جان گرفته است. زابل، مرکز سیستان، با قلعه رستم و نقش رستم پهلوان با گرز دوسر، و نیز قلعه سام، تخت شاه، آتشکده کرکوک، آتشکده کهک، آسیابهای بادی و بلاخره با تالاب هامون درآمیخته است.
رودخانه هیرمند با حوزه آبریزی به وسعت ۳۵۰ هزار کیلومترمربع بزرگترین رود فلات ایران و کشور افغانستان است، این رود با درازای نزدیک به ۱۱۰۰ کیلومتر طولانیترین رود در جنوب آسیا در میان سند در هند و دجله و فرات در عراق به شمار میآید. این رود در هنگام ورود از افغانستان به ایران به دو شاخه تقسیم میشود، یکی رود پریان که نزدیک ۲۰ کیلومتر مرز ایران و افغانستان را در برمیگیرد و سپس در داخل افغانستان دور زده و به هامون پوزک میریزد. شاخه دیگر هیرمند، رود سیستان نام دارد که حدود ۷۰ کیلومتر ازپهنای دشت سیستان را طی میکند و به هامون هیرمند در ایران میریزد. بر روی این رودخانه در استان هلمند افغانستان سد «کجکی» با ظرفیت ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب ساخته شده است، ساخت این سد و آبگیری زیاد افغانستان سبب شده است پیش از رسیدن آب رودخانه هیرمند به ایران، آب این رودخانه به شدت کاهش یابد. متاسفانه در دو سال اخیر ورود آب رودخانه هیرمند به کشور ما بسیار کم شده است
در پی این کاهش بیسابقه و رشد دشواریهای فراوان در محیط زیست ایران و فلاکت سیستانیها، علیاکبر صالحی اعلام کرد: ما برای احیای دوباره دریاچه هامون پیگیر دریافت حقآبه از رودخانه هیرمند هستیم (۲۶/۱/۱۳۹۰). شجاعالدین ضیایی، معاون وزارت انرژی و آب افغانستان در واکنش به صحبتهای صالحی، گفت: میزان آبی که از رودخانه هیرمند به ایران میرود ممکن است در آینده کم شود، اما تاکید کرد که افغانستان بهطور کامل به معاهدهای که در سال ۱۳۵۱ بین نخست وزیر وقت ایران و موسی شفیق، نخست وزیر وقت افغانستان امضا شد، پایبند است. اما چند روز بعد در چرخشی عجیب شفیق شهیر، یک عضو مجلس نمایندگان افغانستان، بیان کرد که کشور افغانستان به آب رودخانه هیرمند نیاز دارد و باید در معاهده ۱۳۵۱تجدید نظر کند.
به تازگی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «منابع آب دشت سیستان» با بررسی تاریخچه رژیم حقوقی رود هیرمند و تبیین معاهدات منعقده پیشین میان ایران و افغانستان برای استفاده از آب این رود، اعلام کرد: در مجموع شرایط برای جمهوری اسلامی ایران در استفاده از حقابه رود هیرمند عادلانه نیست. معاهده سال ۱۳۵۱ میان ایران و افغانستان با وجود داشتن ضعفها و کاستیهای فراوان و با وجود اینکه در بسیاری موارد به ضرر ایران است، به درستی از سوی مقامهای کشور افغانستان اجرا نمیشود و در عمل ایران به حقوق مندرج در این معاهده نیز دست نمییابد. بر اساس تحلیل مرکز پژوهشهای مجلس، در معاهده مذکور میزان حقآبه ایران از رود هیرمند در سالهای نرمال و بالاتر تنها ۲۶ مترمکعب در ثانیه است، این در حالی است که میزان نیاز منطقه سیستان به آب اعم از شرب، صنعتی، خدماتی، تولیدی و کشاورزی در طول یک سال در حدود ۱. ۸ تا دو میلیارد مترمکعب است. به معنای دیگر طبق این گزارش از ابتدا ارزیابی سهم حقابه درست محاسبه نشده است. احمدعلی کیخا نماینده مردم زابل و زهک با انتقاد از مواضع و سیاستهای کشور افغانستان درباره حقآبه سیستان از رودخانه هیرمند، تاکید کرد: هماکنون کشور افغانستان هر مترمکعب آب مازاد رودخانه هیرمند را حدود یک دلار به ایران میفروشد، که این موضوع بسیار ناعادلانه است. (منبع ایسنا)
این گفتهها نشانگر آنست که سیاست دو کشور به هیچوجه همسویی نداشته و اختلافات درباره حقآبه ایران عمیق است. فقدان تلاش منظم و جدی از جانب دولتهای گذشته زمینه ساز اختلافات حاد شده است. باید به پای میز مذاکره جدی و فوری برگشت و از سازمان ملل متحد درخواست کمک نمود. این بحران به زیان مردم هر دو کشور است.
مردم سیستان در رنجند زیرا از محیط زیست سالم و منابع طبیعی خود محروماند و بیشماری ار فرزندان رستم و سهراب، سیستان را ترک خواهند نمود. بحران آب در ایران فراگیر است و در سیستان اقتصاد محلی و زندگی اجتماعی و سلامتی مردم را به هم ریخته است. طبق گفته کارشناسان، سالانه ۶۰۰ میلیارد تومان خسارت ناشی از خشک شدن دریاچه هامون دامنگیر مردم و دولت میشود. تالاب بینالمللی هامون با ۴۰۰ هزار هکتار وسعت، سالهاست که اسیر خشکسالی و سوء مدیریت و نامهربانی کشور همسایه شده است و رو به نابودی میرود