3 دليل ساده برای نخریدن و نکشتن ماهي قرمز

چهار‌شنبه ۶ دی ۱۳۹۱  ۰ نظر   ۹۹ بازدید

3 دليل ساده برای نخریدن و نکشتن ماهي قرمز

الناز انصاري:سال 90 آخرين روزهايش را مي‌گذراند. خوب يا بد، حالا در اين روزهاي آخر كيفيت سالي كه گذشت خيلي مهم نيست. مهم سالي است كه گذشت و آرزوهايي است كه در سال جديد شكل مي‌گيرد. حالا چيدن سفره هفت‌سين آخرين كاري خواهد بود كه در اين سال انجام مي‌دهيم. اولين كاري كه قرار است در سال نو انجام دهيم نشستن سر اين سفره است. اين كار را سال‌هاي سال است كه انجام مي‌دهيم. رفتگان ما هم آخر سال و اول سال را با همين سفره به هم مي‌دوختند و قبل‌تر از آنها هم همين‌طور. گيرم كه آنها روي زمين سفره مي‌انداختند و ما حالا روي ميز. چه فرقي دارد؟ اما نه، يك فرق ديگر هم جز شكل ظروف و جنس سفره در ظاهر ماجرا هست. يك فرق تاريخي؛ يك فرق حياتي كه بايد به وجدانمان گره بخورد، يك سنت بي‌پشتوانه تازه: «ماهي قرمز». ماهي قرمز از كجا راهش را كشيد تا سر اين سفره پُر سين، كسي نمي‌داند. عمر اين سنت به 80 سال هم نمي‌رسد. گذاشتن موجود زنده بر سر سفره هفت‌سين در هيچ يك از اسناد تاريخي مربوط به مراسم نوروز ايراني وجود ندارد. انجمن موبدان تهران هم بعد از آغاز اعتراض‌ها و انتقادها از حضور ماهي قرمز برسر سفره‌هاي هفت‌سين، با ناشايست دانستن بهره‌گيري نادرست از موجودات زنده در باور زرتشتيان، اعلام كرد هيچ‌گاه چنين آييني در مراسم ايراني سنتي، بعد و پيش از حضور اسلام در ايران وجود نداشته است. بد نيست در همين روزهاي آخر سال سري به موزه كاخ گلستان بزنيم. تابلو نقاشي‌اي كه به قلم «شيخ حسين» در اين موزه نگهداري مي‌شود تصويري از يك سفره هفت‌سين ايراني را نشان مي‌دهد. اين نقاشي آنچنان دقيق و با ظرافت جزييات اين سفره را به تصوير كشيده كه محال است فكر كنيم تنگ بلور و ماهي كوچك قرمز از قلم افتاده است. اين نقاشي به تنهايي سند معتبري است كه نشان مي‌دهد ماهي قرمز هيچ جايي در سفره هفت‌سين ايراني ندارد.
توجيه و توضيح
اگر از سنتي و آييني نبودن اين حضور مرگبار براي ماهيان بگذريم، باز توجيه‌هاي ديگري روي زمين مي‌ماند كه نمي‌شود سر آن را با اين جملات كه «بچه دلش ماهي مي‌خواد»، و «حالا ما هم دلمون رو به همين چيزا خوش مي‌كنيم» شيره ماليد. بدن انسان واكنش‌هاي متفاوتي به باكتري‌ها و ويروس‌هاي زنده در بدن جانوران نشان مي‌دهد. حيوانات خانگي و اهلي با واكسيناسيون، ناقل اين بيماري‌ها نيستند، اما ماهيان و پرندگان مي‌توانند خطر بيماري را داشته باشند. با توجه به اينكه خريداران ماهي قرمز معمولا از روش نگهداري و كنترل بيماري‌هاي مشترك انسان و آبزيان آگاهي ندارند، احتمال انتقال بيماري در آنان بسيار زياد است. كودكان اولين قربانيان بيماري‌هاي پوستي و گوارشي هستند كه از تنگ ماهي دوست داشتني‌شان مي‌گيرند. حالا فرض مي‌گيريم كه شما همچنان مي‌خواهيد براي خريدن اين ماهي اصرار كنيد. مي‌گوييد حاضريد براي عوض كردن آب ماهي از دستكش استفاده كنيد، كودكان را كنترل كنيد كه سراغ تنگ كوچك ماهي نروند يا اصلا «بابا شلوغش نكنيد ما كه نشنيديم كسي با اين چيزا مريض شود.» بسيار خب! بياييد به وجدانمان رجوع كنيم تا شايد دست از سر اين موجود بيگناه برداريد؛ ماهي‌ای‌ كه انشاءالله امسال نمي‌خريدش مي‌تواند بدون اينكه هيچ آزاري به كسي برساند تا 15سال عمر كند. اين ماهي چند روز در خانه شما عمر مي‌كند؟ معمولا ماهي داستان ما در كمتر از يك ماه سر از سطل زباله خانه‌تان درمي‌آورد. يكي، دو روز اعصاب‌تان از ديدن ماهي‌اي كه روي آب آمده خرد است و احيانا با اين اتفاق اولين تصوير هولناك مرگ در نهاد كودك كوچك‌تان حك مي‌شود. سال خوبي را شروع نكرده‌ايد! ارزشش را داشت؟
چرا ماهي‌ها مي‌ميرند
جواب اين سوال هرچه باشد اين نيست كه اين ماهي به دنيا آمده بود تا مات و مبهوت و نيمه جان در تنگ خانه ما سر سفره هفت‌سين بچرخد. هيچ آدم خودخواهي فكر نمي‌كند اين ماهي براي دلخوشي او زاده شده. معمولا مي‌گويند اين ماهي‌ها به دليل غذاي زيادي كه مي‌خوردند، مي‌ميرند. پُربيراه نيست. اما اين همه ماجرا نيست. معمولا ما با دادن غذا به اين ماهي سعي مي‌كنيم حسن‌نيت خودمان را ثابت كنيم و از اين راه با ماهي توي تنگ ارتباط بگيريم؛ از غذاي مخصوص ماهي تا خرده نان و ذره‌اي از غذاي خودمان، هرچه دستمان بيايد به اين ماهي مي‌دهيم. ماهي هم معمولا دست ما را رد نمي‌كند و ما از اين موضوع و ارتباط ساده شاد مي‌شويم و درست در لحظه‌اي كه غره به روحيه لطيف و حيوان دوست خود هستيم پيكر نيمه جان ماهي را روي آب مي‌بينيم. به سرعت آب تنگ را با آب سرد عوض مي‌كنيم؛ ماهي كه از تغيير دماي آب شوكه شده در اثر تغيير نبض و دماي بدنش پيچ و تاب مي‌خورد و ما فكر مي‌كنيم حالش خوب شده. به خدمات پزشكي ادامه مي‌دهيم و در روشي واقعا حيرت‌آور تنگ را داخل يخچال مي‌گذاريم. 5دقيقه بعد جسد ماهي در يخچال آماده خاك سپاري است. اما لازم نيست خودتان را تنها مقصر بدانيد، درست است كه غذايي كه به او خورانديد باعث مرگ او شد، اما در واقع اين غذا روند مرگش را سريع‌تر كرد. شما چندين شريك جرم ديگر هم داريد. گناه شما خريدن اين ماهي بود درحالي كه هيچ چيز از زندگي و بدن اين موجود زنده نمي‌دانستيد. در واقع اگر اين چيزها را مي‌دانستيد اين ماهي را از سر خيابان در نايلون فريزر نمي‌خريديد. اين ماهي كه با نگاهي كارشناسانه سلامت و زبر و زرنگي او را در روز اول تشخيص داده بوديد، مثل همه ماهي‌هاي بازار شب عيد نيمه جان بود. شما يك ماهي نيمه زنده خريده بوديد. سالم‌ترين اين ماهي‌ها هم محكوم به مرگند. حالا چه در خانه شما چه در تشت آقاي ماهي‌فروش. همه ماهيان و آبزيان به صدا و ارتعاشات آب حساسند. اين حواس است كه آنها را به محل زندگي، تخم‌ريزي و صيد هدايت مي‌كند و همين حس است كه بزرگ‌ترين راز درياها را شكل داده. دلفين‌ها از طريق همين حسگرهايشان پيچيده‌ترين ارتباطات را در اقيانوس مي‌گيرند. حالا اين ماهيان قرمز بيچاره را تصور كنيد در حالي كه در آرامش در استخري در قم يا كاشان يا شمال كشور توليد و رشد كرده‌اند، كيلومترها از جاده‌هاي گرم يا سرد را طي مي‌كنند تا به محله شما در تهران يا شيراز يا هر شهر ديگري برسند. از
‌هاي و هوي كارگران بگير، تا تخليه و بارگيري و صداي كاميون و آن همه دست انداز، تا مرحله‌اي كه كارگران ماهيان درشت از ريز، بيمار از سالم و سياه از قرمز را تفكيك کنند. تا بازار ميوه و تره‌بار محل شما اين ماهي اقلا دو، سه بار تا به حال سكته كرده است. اين ماهي سكته‌ كرده را با قلبي كه درست كار نمي‌كند، مي‌گذاريم در يك تنگ كوچك و هر بار هم كه رد مي‌شويم شوخ‌طبعانه ناخني به ديواره تنگ مي‌زنيم. مثل اينكه شما در يك اتاق كوچك آلومينيومي هستيد و يكي لبخند به لب و در حالي كه مي‌گويد چطوري كوچولو، هي پتك آهني‌اي را به ديوار سلول‌تان بكوبد، خوشتان مي‌آيد؟
مبارزه براي روح بي‌قرار قرمزها
حدود 10 سال است كه هر سال در همين روزها هشدارهايي براي نخريدن ماهي قرمز و غيرقانوني بودن فروش آن در رسانه‌ها منتشر مي‌شود. سال‌ها دوندگي دكتر «مهرناز عطري» مدير «ان‌جي‌او»ي مهر ايران، در ادارات دولتي منجر به واكنش اين نهادها در اعلام محدوديت براي فروش اين ماهيان شد. پيش از اين نيز قوانين صريحي وجود داشت كه مثلا شهرداري‌ها را از خريد و فروش هرنوع موجود زنده‌اي از مورچه گرفته تا فيل ممنوع مي‌كرد. اما اين مقررات همچنان اجرا نمي‌شوند و هر ساله ميليون‌ها ماهي توسط كساني كه از شهرداري كيوسك يا دكه‌اي اجاره كرده‌اند، فروخته مي‌شود. اگرچه تا ما خريدار اين موجودات باشيم، به هرحال ماهي هم هست و قابل فرض است كه قاچاقچياني پيدا شوند كه مثلا زنگ بزنيم و دو تا ماهي قرمز به قيمت ارث پدرمان بياورند دم خانه‌مان، اما بي‌شك مسووليت نهادهاي دولتي سرجاي خودش باقي است. نهادهاي متولي سلامت و بهداشت جامعه و نيز متوليان محيط زيست مهم‌ترين اهرم‌هاي فشار و ابزارهاي كنترل بيماري و حفظ حقوق و دارايي‌هاي زيست‌محيطي هستند. مدارك موجود در چند سال اخير نشان مي‌دهد اين سازمان‌ها در اعلام ممنوعيت و كنترل توليد و عرضه اين موجودات بسيار كند و گاه غيرمفيد عمل كرده‌اند. كسي نمي‌داند مرگ بي‌حاصل ميليون‌ها قطعه ماهي در كمتر از يك ماه چه سودي براي ادارات و سازمان‌هاي دولتي دارد كه در مقابل آن سكوت كرده‌اند يا در بهترين حالت بخشنامه‌هايي صادر كرده‌اند كه دست‌كم نتيجه آن را در خيابان‌هاي اين شهر نمي‌بينيم. از سوپري‌ها بگيريد تا گلفروش‌ها و ميوه‌فروش‌ها و كاسبان دوره گرد همه شب عيد ماهي‌فروش مي‌شوند. اين فعاليت‌ها بر خلاف قوانين اصناف است و طبق قوانين فقط آكواريوم‌دارهايي كه پروانه كسب دارند مجاز به فروش ماهي هستند. يكي از آخرين اقداماتي كه معاونت آبزيان در دامپزشكي براي محدوديت و نه ممنوعيت فروش ماهيان قرمز انجام داده، ارايه راهكارهايي براي فروش و انتقال اين ماهيان است. قطعا ممنوع كردن فروش اين ماهيان كه نه منبع تغذيه ما هستند و نه در نبود آنان مثلا به سنت و آييني توهين مي‌شود بسيار راحت‌تر از اين است كه در چند صفحه راهكاري غيرقابل اجرا ارايه شود. در يكي از اين راهكارها به كنترل بهداشتي منابع توليدكننده، كنترل بهداشتي مراحل حمل و نقل، نظارت بهداشتي بر مراكز عرضه و فروش و اقدامات آموزشي پرداخته شده است. طبق راهكار پيشنهادي بايد چندين مجوز دامپزشكي براي منابع توليد و توزيع‌كنندگان صادر شود. همچنين بايد غذادهي به ماهيان 48 ساعت قبل از حمل قطع شود، از مواد معدني براي حمل ماهيان استفاده شود، دماي تانكر حمل‌كننده 18 تا 20 درجه بماند و اكسيژن محلول حداقل پنج‌ميلي‌گرم در ليتر باشد و... . بله اينجاست كه يادي مي‌كنيم از شعارهايي كه در انقلاب مي‌دادند كه ما مي‌گيم شاه نمي‌خواييم نخست‌وزير عوض مي‌شه. آخر برادر من! خود شما باور مي‌كني كه مثلا در سفر چندصد كيلومتري اين ماهيان شاگرد آقاي راننده هر دقيقه مي‌پرد پايين و دماي آب ماهي را مي‌گيرد كه از 18 درجه پايين‌تر و از 20 درجه بالاتر نرود؟ بعد گيرم كه از اين شهر به آن شهر آب تانكر سه درجه بالا و پايين شد (كه مي‌شود)، آب جوش بريزد توي تانكر؟ يخ بيندازد؟ اصلا اين شوفر ما را چه به اين كارها. حالا اميدواريم به سر كسي نزند كه دستگاه پرورش ماهي قرمز بفروشند به مردم تا ماهي را همزمان با سبز كردن سبزه توي خانه توليد كنند. مشكل اصلي در حمل و نقل و بعد نگهداري از اين ماهيان است. اين كاري نيست كه مردم با بخشنامه ياد بگيرند. گيرم كه از استخر تا شهرها هم اين ماهيان مثل شاهزاده‌اي خوشبخت حمل شدند، فقط هم آكواريوم‌دارها آن را فروختند، خب حالا قرار است مردم براي نگهداري از ماهيان كارگاه آموزشي بگذرانند كه هم خودشان سالم بمانند و هم يك موجود بيگناه را نكشند؟ اگر مردم را از خطرات اين خريد سهل و آسان آگاه كنيد راحت‌تر از اين همه كاغذبازي نيست. اين ماهيان كه قرار نيست آمار اشتغال را بالا ببرند كه بخواهيم از كنار اين ماهيان كار بتراشيم. بماند كه در چند سال آخر دامن اين تجارت سياه به مارهاي آبي و لاك‌پشت‌ها هم كشيده شده است. يك لاك‌پشت آبي بايد بيش از 20 سال زنده بماند تا دو تخم لاك‌پشت بگذارد. ما در دو ماه اين زندگي نادر را تباه مي‌كنيم تا عده‌اي از فروش آنها كاسبي كنند.
ما هم مسووليم
خانم‌ها، آقايان! بياييد فكر كنيم كه اصلا فروش اين ماهي‌ها نه ممنوع است و نه ممنوع خواهد شد. هر موجود زنده‌اي نيازمند نگهداري است. ما به سادگي مي‌توانيم عمر يك شاخه گل را در خانه به نصف عمر مفيدش برسانيم، همه ما تجربه خشكاندن گلدان‌هايمان را داريم، شايد بارها از سر دلسوزي سگ بيمار يا گربه‌اي را به خانه آورده‌ايم و بيمارتر از خانه رانده‌ايم. ماهي موجودي بسيار حساس است و جاي زندگي آن يك تنگ يكي، دو ليتري با آب شير و با هر دمايی نيست. شايد آنچه از حساسيت ما در مورد زندگي ماهيان مي‌كاهد، شرايط زيست متفاوت ماهي است. اگر ما و هر موجود هوازي ديگر مي‌توانيم زخم‌ها و دردهايمان را نشان دهيم، ماهيان هيچ راهي براي بروز اينكه رنج مي‌كشند، ندارند و ما هر نشانه‌اي از آنان را به فال نيك مي‌گيريم. هيچ خيري كه در اين كار نيست، بياييد از خير نداشتن ماهي قرمز توي تنگ بگذريم. هر لذتي هم كه در تماشاي اين ماهيان نيمه جان باشد، در ديدن صحنه مرگ او كه ما هم مسوول آن هستيم زايل مي‌شود. ما مسوول مرگ اين موجود زنده هستيم و هيچ توجيهي مرگ يك زندگي را موجه نمي‌كند. اگر ما به جاي اين سنت زجرآور، سنت تازه‌اي جايگزين كنيم و در تنگي كه سال‌ها سر سفره گذاشته‌ايم يك سيب سرخ، به نشانه زندگي بگذاريم، ديگر طمع فروش اين ماهيان هم كسي را وسوسه نمي‌كند كه ميليون‌ها ماهي را براي مرگي زودهنگام پرورش دهد. نگذاريد مرگ يك جاندار، اولين واقعه تلخ سال نوي خانه شما باشد

دیدگاه خود را بیان کنید