خشكسالی به جان ایران می‌افتد

یک‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۲  ۰ نظر   ۸۶ بازدید

خشكسالی به جان ایران می‌افتد

سلامت نیوز : آب شرب به زودی در یزد «جیره بندی» می‌شود. این خبر تلخ را «محمد فقیه خراسانی»، نماینده استان یزد در شورای عالی استان به رسانه‌ها می‌دهد. یزدی‌ها اعتقاد دارند كه سهمیه آب آنها را اصفهانی‌ها برده‌اند و در صنعت مصرف می‌كنند. اصفهانی كه امسال حتی نتوانست به اندازه 45 روز برای زاینده‌رود آب تامین كند. زاینده‌رود خشك شده و آبی برای رفتن به گاوخونی ندارد. گاوخونی به باتلاقی تبدیل شده كه كشاورزان منطقه در آن گرفتار شده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ آنها چند سالی است كه معیشت اصلی خود یعنی كشاورزی را بر اثر خشكسالی و بی‌آبی از دست داده‌‌اند. تاكنون دوبار به تجمع اعتراض‌آمیز دست زده‌اند كه در آخرین بار با قطع لوله‌ای كه آب را از اصفهان به یزد می‌برد نیروهای امنیتی را به «ورزنه» كشاندند. اصفهانی‌ها هم برای تر كردن لب تشنه خود، چشم امید به تونل بهشت‌آباد و گلاب دارند كه قرار است آب منطقه چهارمحال و بختیاری را برای آنها در زاینده‌رود سرریز كند. امیدی كه كابوس را برای چهارمحال و بختیاری در پی داشته است. چهارمحال و بختیاری پرآب‌ترین استان كشور هم‌اینك با كمبود آب رو به‌روست و نزدیك به 200روستای آن با تانكر آبرسانی می‌شود.

خشكسالی كه همانطور كه كارشناسان محیط زیست می‌گویند تنها نتیجه تغییر اقلیمی‌جهان و منطقه نیست، بلكه خشكسالی‌هایی كه امروز دامان یزدی‌ها، اصفهانی‌ها و بختیاری‌ها و بسیاری دیگر از نقاط كشور را گرفته است نتیجه مدیریت نامطلوب آب است. خشكسالی‌هایی كه وقتی به خوزستان می‌رسد صدای اعتراض «سیدعلی صالحی» شاعر و متولد ایذه را هم بلند می‌كند. مدیریت نامطلوبی كه امروز نه‌تنها زندگی شهری و روستایی انسان‌ها را تهدید می‌كند كه تلفات زیادی هم در زندگی جانوری و گیاهی كشور به‌وجود آورده است . این درحالی است كه صدای مرگ‌ها و تهدیدها براثر خشكسالی و مدیریت اشتباه آب هنوز به گوش مسئولان نرسیده‌است.

سد كارون 3، جان سه دختر بچه ایذه ای را گرفت

سدسازی‌ها تنها به تلفات مالی و خشكسالی در خوزستان كه یكی از پرآب‌ترین استان‌های كشور بود، محدود نمی‌شود. تلفات جانی هم در پی دارد كه البته كمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است. سال گذشته سه دختر بچه ایذه‌ای برای جمع كردن هیزم كنار سد كارون 3 می‌روند . همان موقع آب سد بالا می‌آید و دختركان و چوب‌های جمع‌آوری شده را می‌برد. این خبر را یكی از روستاییان به «تهران‌امروز» می‌دهد.

حمید رضا خدابخشی رئیس هیات‌مدیره انجمن صنفی مهندسان آب خوزستان هم در تشریح این اتفاق به خبرنگار ما می‌گوید:« سد كارون 3 برای تولید برق آبی ساخته شد. گاهی اوقات برای افزایش ولتاژ برق لازم است تا دریچه باز و آب بیشتری در سد وارد شود. اما این مسئله زمان خاص ندارد. بنابراین روستاییان نمی‌دانند چه موقع آب سد بالا می‌آید و آنها را تهدید می‌كند.» به گفته خدابخشی البته افراد بزرگسال كه در روستاهای اطراف زندگی می‌كنند شاید به تجربه زمان باز شدن دریچه سد را بدانند و از نزدیك شدن به سد خودداری كنند.

هرچند تابلویی‌هایی توسط آب نیرو در كنار سد زده شده و از افراد خواسته است تا از نزدیك شدن به آب خودداری كنند. اما این مسئله برای كودكان قابل فهم نیست. بنابراین آنها در عالم كودكی خود به دنبال هیزم می‌گشتند كه دریچه سد باز می‌شود و آنها را می‌بلعد. گزارش‌های مردمی‌می‌گوید خانواده این دختركان تا مدت‌ها متوجه نمی‌شوند اما وقتی دختران ایذه‌ای به خانه برنمی‌گردند، فاجعه به گوش اهالی روستا هم می‌رسد.

معلمی‌در مقابل دو فرزندش قربانی بی‌آبی شد

سدسازی‌ها، سرزمین رود‌های خروشانی چون خوزستان را هم لب تشنه نگه داشته است. یك ماه پیش بود كه خانم معلم جوانی در حال تلاش برای تامین آب آشامیدنی خود واهالی روستا از طریق الكتروپمپ خانگی در روستای فالح از توابع بخش دهدز- حد فاصل سد كارون 3 و 4 - دچار برق گرفتگی شد و در برابر چشم‌های ناباور دو كودكش جان باخت. بخش دهدز در شمال استان خوزستان با دارا بودن بیش از ۳۸ هزار نفر جمعیت، در همسایگی مخزن ۳میلیارد متر مكعبی سد كارون ۳ و مخزن ۲ میلیارد متر مكعبی سدكارون ۴ قرار دارد اما از نعمت آب آشامیدنی سالم و بهداشتی محروم است.

50 چشمه سنتی آنها بر اثر آبگیری در سد غرق شده و وزارت نیرو ، هیچ جایگزینی برای آب آشامیدنی مردم درنظر نگرفته. محلی‌ها می‌گویند قصد وزارتخانه این است كه اهالی در یک فرآیند تدریجی تحت‌فشار برای کوچ اجباری قرار گیرند. آنطور كه یكی از نزدیكان خانم «الف . کیانی»، معلم جوان روستای فالح سادات حسینی به تهران‌امروز می‌گوید:«این معلم هم برای تامین آب مجبور به استفاده از الكتروپمپ خانگی می‌شود كه در نهایت و به دلیل برق گرفتگی جان خود را از دست می‌دهد.» هیچ كس هم پاسخی به چرایی این اتفاق كه دو كودك را بی‌مادر و روستایی را بی‌معلم كرد، نمی‌دهد.

مرگ 45 گوزن زرد ایرانی

45 گوزن زرد ایرانی را همانطور كه سازمان حفاظت از محیط زیست و بسیاری دیگر از كارشناسان تایید می‌كنند، خشكسالی ناشی از سدسازی‌ها در خوزستان به كام مرگ فرستاد. اتفاقی كه از آن به فاجعه یاد می‌شود. اما این فاجعه نخستین فاجعه دخالت در اكوسیستم طبیعت نیست ، تنها تفاوت آن با مرگ‌ها در دریاچه ارومیه، پریشان، بختگان و بسیاری دیگر، رسیدن تصاویر این فاجعه به رسانه‌هاست.

اما برای مثال اداره كل حفاظت از محیط زیست آذربایجان غربی عكس گوزن‌هایی كه در باتلاق‌های نمكی دریاچه ارومیه گرفتار شدند را برای خود نگهداشت و هرگز این مسئله را رسانه‌ای نكرد تا زمانی كه خبر فرار كردن آخرین گوزن‌های زرد جزیره اشك به روستاهای اطراف برای آب به روزنامه‌ها رسید. خبری كه «هوشنگ ضیایی» كارشناس محیط زیست به رسانه‌ها می‌دهد تا تلفات 70‌درصدی گوزن‌های زرد تنها حادثه تلخ این گونه منحصربه‌فرد طبیعت ایران نباشد. اما در كمال تعجب «محمدجواد محمدی‌زاده» رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست كشور ادعا می‌كند كه با اقدامات این سازمان مرگ‌ومیر 45 گوزن زرد كرخه از 70 راس موجود در این زیستگاه به یك «بحران ملی» تبدیل نشد.

او هیچ سخنی هم از مرگ‌و‌میر گوزن‌ها در جزیره اشك و فرار آنها به مناطق روستایی به میان نمی‌آورد. فراری كه به دنبال خشك شدن دریاچه ارومیه و كمبود آب رقم می‌خورد و به سرنوشتی نامعلوم برای گوزن‌های فراری منجر شده است. به گفته هوشنگ ضیایی هنوز هیچ اطلاعی از سرنوشت این گوزن‌ها در دست نیست؛ اما اگر این حیوانات پیدا نشوند امکان مرگ‌و‌میر آنها بسیار بالاست. او احتمال می‌دهد:« از آنجا که این گوزن‌ها به سمت نقاط سرسبز مانند روستاهای جنوب دریاچه ارومیه و شهرهایی از جمله بناب حرکت می‌کنند ممکن است به علت ناآگاهی مردم، شکار شده یا توسط سگ‌های گله یا به دلیل شرایط نامساعد زندگی کشته شوند.»

جنگل‌هایی كه آب می‌شوند

جنگل‌ها تامین كننده آب هستند اما در كشور ایران به همان سرعتی كه با ساخت سد در یك منطقه خشك و نیمه‌خشك، شرایط خشك شدن آب فراهم می‌شود، جنگل تراشی‌ها به بهانه‌های مختلف هم باعث می‌شود تا خشكسالی مثل خوره به جان طبیعت ایران بیفتد. جنگل تراشی‌هایی كه سیلاب‌ها را به جان مردم انداخته است اما هیچ كس پاسخی به چرایی و وقوع آنها نمی‌دهد. به همه اینها باید گفته‌های محسن تیزهوش كارشناس محیط‌زیست را هم اضافه كرد.

او عدم توجه به حفاظت از سفره‌های آب زیر زمینی آن هم در اقلیمی که بیش از 90 درصد آن را اقلیم خشک و نیمه خشک فرا گرفته است به یکی از رویکردهای غلط در برخورد با نگهداشت منابع آبی می‌داند كه زخم‌های جبران ناپذیری بر پیكره طبیعت ایران وارد كرده‌است. رویكردی كه ایران را در سال 2050 با كمبود جدی آب روبه‌رو خواهد كرد. «حسین محمدی»

مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست می‌گوید، تغییر اقلیم و آب و هوا که شامل خشکسالی‌ها و بروز سیل در بسیاری از زیستگاه‌های کشور است در حال حاضر مهم‌ترین معضلی است که تنوع زیستی جانوران را تهدید می کند و در بسیاری از مناطق فلات مرکزی و استان‌هایی مانند یزد، کرمان، خراسان جنوبی و هرمزگان حیات وحش برای تامین آب مورد نیاز خود با مشکلات جدی روبه‌رو هستند. به گفته او، همچنین از آنجایی که حدود 20 درصد از حیات وحش کشور را آبزیانی مانند ماهیان و پستانداران دریایی تشکیل می دهند، کمبود آب در اکوسیستم‌های آبی و همچنین آلودگی آب در این زیستگاه‌ها چالش‌های جدی برای تنوع زیستی آبزیان ایجاد کرده است.

هشدارهایی كه جدی گرفته نمی‌شود

خشكسالی‌هایی كه تلفات آنها به حیات وحش محدود نمی‌شود و خشكسالی در سال‌های آتی بحران‌های جبران‌ناپذیری را برای جامعه انسانی به‌وجود خواهد آورد. هرچند هشدارهایی كه در این رابطه اعلام می‌شود از سوی مسئولان نادیده انگاشته می‌شود. درست مثل هشداری كه چند سال پیش كه «محمدباقر صدوق» معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست بود، درباره خشك شدن دریاچه ارومیه داد. اما مسئولان به جای حل مسئله ، صورت مسئله را با بركناری – یا آنطور كه سازمان محیط زیست می‌گوید بازنشستگی- صدوق، پاك كردند تا امروز شاهد فرار آخرین بازمانده‌های دریاچه ارومیه(گوزن زرد) به مناطق سبز اطراف برای پیدا كردن قطره‌ای آب باشیم

دیدگاه خود را بیان کنید