همکاران میتوانند از اینجا مشکلات و تنگناهای فعالیت های شیلاتی شخصی و منطقه ای خود را جهت اطلاع مسئولین مربوطه ارسال نمایند
کلیه فعالان شیلاتی از اینجا میتوانند تصاویر و ویدئو های جالب شیلاتی را ارسال کنند که به نام خودشان ثبت و در معرض تماشای همکاران گذاشته شود.
حضور شما در پایگاه اینترنتی ایران آکوا iranaqua.ir
از اینجا رایگان فعالیت های شیلاتی خود را به همکاران و علاقه مندان بیشتر معرفی کنید
کارشناسان و متخصصین محترم علوم شیلاتی از اینجا میتوانند نسبت به معرفی و ارتباط بیشتر با همکاران شیلاتی اقدام کنند
همکاران شیلاتی میتوانند از اینجا اخبار صنف شیلاتی خود را ارسال و منتشر کنند
ایران آکوا iranaqua.ir اولین مرجع ارتباط علمی تجاری خانواده بزرگ شیلات ایران
بیتدبیری دولت های نهم و دهم مشکل اصلی محیطزیست
بهار ؛ البته مشکلات و مسائلی که این دولت همیشه اعلام کرده برایش برنامه و راهحلهای گستردهای دارد، ولی اگر در نظر هم داشت، یا اجرایی نشد، یا کسی ندید یا تاثیری نداشت زیرا روند محیطزیست در کشور هر روز، بدتر و بدتر شد. سیاسیکاریها و بیتدبیریها در حوزه محیطزیست آنقدر زیاد بود که دیگر از چشم هیچ فردی پنهان نماند. دریاچه ارومیه، خشک شدن تالابها و رودخانه و مسائل حیاتوحش تنها چند مورد از بیتدبیریهایی بود که در این هشت سال اتفاق افتاد. مشکلات و مسائل زیاد دیگری، از جمله از بین رفتن اراضی جنگل ناهارخوران و دیگر جنگلها، مشکلات و مسائل حیات وحش، آلودگیهای کلانشهرهای کشور و گردوغبار هم از موضوعاتی بودند که با اینکه مشکل بودند ولی کاری برایشان انجام نشد. اگر هم کاری شد، تنها به تشدید آن کمک کرد.
مشکلات و مسائل زیستمحیطی کشور در دولت نهم و دهم منجر شد تا با بهزاد سعیدپور، عضو هیات علمی دانشگاه محیطزیست به گفتوگو نشستیم. او که در دوره اصلاحات از مدیران محیطزیست در استانهای کشور بوده است، میگوید نگاه به محیطزیست همانقدر که باید کاملا کارشناسی باشد، همانقدر هم باید به دور از سیاست باشد. او همینطور درباره بیتدبیریها و اقدامات غیرکارشناسی در حوزه محیطزیست صحبت میکند و در ادامه به شرایط و ویژگیهای رییس بعدی سازمان محیطزیست در دولت یازدهم میپردازد که در ادامه آمده است.
درباره دریاچه ارومیه صحبتهای زیادی میشود علت وضعیت کنونی دریاچه چیست؟
ابتدا بگویم که ارومیه، شاخصترین تالاب کشور است که دچار مشکل است. وگرنه عمده تالابهای ما با مشکل خشکی مواجه هستند. البته دولت یکسری راهکار ارائه کرده است ولی متاسفانه بعضی راهکارها هم کارشناسی نیست زیرا دولت از پیکره سازمان محیطزیست، نگاه کارشناسی نخواست یا اگر هم خواست، عمل نکرد.
وظیفه نجات بزرگترین دریاچه داخلی کشور برعهده چه سازمانی است؟
این وظیفه سازمان محیطزیست نیست که تالاب را احیا کند بلکه دستگاههای اجرایی ذینفع هستند که باید اقداماتی برای ارومیه انجام دهند. مثلا وزارت نیرو به عنوان مدیر منابع آبی کشور باید اقداماتی درباره آن انجام دهند. این وزارت نیرو است که باید منابع آبی را تامین کند. در حالی که ارومیه فقط حدود 18 رودخانه اصلی دارد که آب آن را تغذیه میکند، بیش از 30 سد روی آن ساخته میشود، مشخص است که دریاچه از بین خواهد رفت. اگر این سدسازیها کارشناسی شده بود و حقابه دریاچه نیز بهطور واقعی در نظر گرفته شده بود، مشکلی به وجود نمیآمد.
درباره دیگر تالابها چطور، وضعیت بر همین منوال است؟
این مشکل را ما در تالابهای دیگر هم داریم. مثلا درباره تالاب پریشان باید بگویم که در قبل از انقلاب اراضی کنار تالاب توسط سازمان حفاظت محیطزیست، خریداری شد تا کشاورزی انجام نشود و آب تالاب کاهش پیدا نکند. ولی در این هشت سال اخیر، چون مقداری آب تالاب کاهش پیدا کرده بود، دولت این اراضی را با مجوزهایی به کشاورزان واگذار کرد؛ یعنی مصرف آب بیشتر یا کمک کردن به خشک شدن بیشتر تالاب پریشان. به همین دلیل هم الان چیزی از این تالاب باقی نمانده است.
این مسائل بیشتر ناشی از بیتدبیری بوده یا ناشی از مشکلات مسائل طبیعی؟
به طور خاص ما در منطقه حاره و نیمهحاره هستیم. به همین دلیل باید در مصرف آب مدیریت بیشتری داشته باشیم. با این شرایط، مشکلات آب را باید جدی گرفت. در حال حاضر دوتا از مشکلات محیطزیستی کشور ما گردوغبار و تالابهاست. در بحث تالابها باید بگویم که بخشی از آن درباره شرایط ایران و مشکلات خشکسالی و بیآبی است. کم آبی را هرچند سال یکبار داریم. شرایط کره زمین هم که تغییر کرده است. با توجه به اینکه ما در این منطقه زندگی میکنیم و با مشکلات خشکسالی مواجه هستیم باید این موضوع را درک کنیم که نگاهمان باید کاملا کارشناسی باشد. پس باید همین میزان اندک آب را مدیریت کنند. به این ترتیب، باقی مشکلات ناشی از بیتدبیری است. اینکه مسئولان نمیدانند که باید همین آب مدیریت شود. یا آنکه چرا همین منابع آبی اندکی که داریم، باید آلوده شود و از دسترس خارج شود. منابع آبی موجود را باید مدیریت کرد. در جنوب کشور به این شکل است که بارندگی خیلی کم است. ممکن است در سال دو بار باران بیاید. ولی همین دو مرتبه هم سیلآسا میآید. ما باید این بارانهای سیلآسا را که همه اراضی را هم با خود شسته و به دریا میبرد مدیریت کنیم. وقتی این اقدامات را انجام نمیدهیم ناشی از بیتدبیری است. باید بپذیریم که ما کشور خشک و کمآبی هستیم.
به طور کلی اگر بخواهیم درباره موضوعات محیطزیست کشور صحبت کنیم، به چه موضوعاتی میتوان اشاره کرد؟
مباحث محیطزیست کشور را در دو بخش بیان میکنم. یکی بخش محیطزیستی کشور و مسائل و راهکارهاست و متعاقبش شرایط فردی که در دولت جدید میآید تا بتواند این مسائل را برطرف کند. بخش دوم، تشکیلات سازمان و پیکره آن است که آیا میتواند نیازها و خواستههای مردم و محیطزیست را برآورده کند یا نه. در بخش محیطزیست، مباحث در دو بخش قابل بررسی است، اول موضوع آلودگیها در سطح کشور و دوم مبحث منابع طبیعی است. در مبحث آلودگیها، باید بگویم که مشکلات زیادی داریم، یکی از این مسائل، آلودگی هواست. به گونهای که 10 کلانشهر کشور از آن رنج میبرند. بهطور خاص هم تهران به عنوان پایتخت با آن دست به گریبان است. با اینکه هزینههای زیادی برای آن شده است. حتی با اینکه سازمانهای مختلف و خاصی در اینباره ایجاد شدهاند ولی باز هم این مشکل برطرف نشده است.
آلودگی در چه بخشهایی وجود دارد یا بیشتر دیده میشود؟
آلودگی پسابها و پسماندهای شهری، روستایی، کارخانهها و صنایع، مثل پسابهای کارخانهها و تصفیه نشدن آنها مسائلی است که بهطور جدی در آلودگیها با آن روبهرو هستیم. بخشهایی مانند آلودگیهای کشاورزی و سموم هم مطرح است، مثل آلودگیهای ناشی از سموم. حتی با اینکه ما میدانیم سموم جزو آلایندههای پایدار هستند ولی بازهم در سطح وسیع مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق زهابهای کشاورزی وارد منابع آبی میشوند. به این ترتیب، این سموم در بدن انسانها اثر تجمعی ایجاد میکنند و به این ترتیب وقتی به دز لازم رسیدند باعث اثرات سوء میشوند. همینطور آلودگیهای هوا، ناشی از فعالیتهای کارخانجات و صنایع و همچنین سوختهای غیراستاندارد خودروها که آلودگیهای هوا را چند برابر خطرناکتر میکند هم هست.
حل این مسائل از چه طرقی ممکن است؟ دولت یا سازمان چه اقداماتی باید انجام دهند؟
این موضوعات مباحثی است که هم در سازمان حفاظت محیطزیست و هم در دولت باید دیده شود. زیرا سازمان به تنهایی نمیتواند این معضلات را حل کند. سازمان تنها باید پیگیر اجرایی برطرف کردن این مشکلات توسط سایر دستگاههای کشور باشد و قدرت اجرایی لازم را هم داشته باشد.
منظورتان از قدرت اجرایی چیست؟
مثلا، عمده مشکلات سازمان محیطزیست در بخش صنایع و آلایندهها با دستگاههای دولتی و صنایع بزرگ وابسته به دولت است. صنایع بخش خصوصی که عمدتا صنایع کوچک بوده و در برخورد با آنها هیچگونه مشکلی وجود ندارد زیرا به راحتی میتوان بر آنها اعمال قانون کرد. ولی در برابر صنایع بزرگ مثلا وزارت نفت، وزارت صنایع، وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی، چون سازمان، قدرت برخورد با آنها را ندارد، همیشه آلودگیهای صنایع وابسته به آنها ایجاد مشکل میکنند.
به این ترتیب، پس سازمان حفاظت محیطزیست، هیچ قدرت اجرایی در برابر سازمانهای دولتی ندارد.یکی از مسائل محیطزیست که بهطور جدی باید به آن پرداخت، این است که قدرت اجرایی تقویت شود. به عبارتی دولت، قدرت اجرایی سازمان محیطزیست را افزایش دهد. نه اینکه رییس سازمان به عنوان نماینده دولت تنها «بله قربانگو» باشد و هرچه رییس دولت گفت را انجام دهد. چیزی که عملا در این هشت سال گذشته اتفاق افتاد. البته مسائل زیادی در این هشت سال به وجود آمد که نشاندهنده همین موضوع است.
مشکلات محیطزیست به همین ضمانت اجرایی برمیگردد؟
خیر، این موضوع یک طرف. بحث دیگر درباره آلایندهها، کمبود قانون است. البته در دولتهای هفتم و هشتم، یکی از اقدامات خوبی که انجام شد تدوین قوانین و استانداردها در سازمان بود که متاسفانه در دولتهای نهم و دهم به خوبی پیگیری نشد. به همین دلیل در بعضی موارد کمبود قانون داریم و در بعضی جاهای دیگر کمبود آییننامههای اجرایی. یعنی خلأ ضوابط اجرایی. به عبارتی قانون وجود دارد ولی چون آییننامه اجرایی برای آن وجود ندارد، سازمان محیطزیست نمیتواند براساس آن اقدامی اساسی انجام دهد. مجلس قانون تصویب میکند تا دولت آن را اجرا کند ولی این دولت است که باید برای اجرای این قانون، آییننامه اجرایی تدوین کند. شاید یک برنامه اجرایی باشد ولی پیگیری و اعمال این قانون باید مصوب شود به مجلس برود تا دستگاههای ذیربط موظف شوند این کار را انجام دهند.
در این چند سال، صحبتهایی هم درباره واگذاری اراضی و منابع طبیعی کشور بود.یکی دیگر از مسائل سازمان محیطزیست، منابع طبیعی است که متولیاش در کشور دو دستگاه سازمان جنگلها و مراتع و وزارت جهادکشاورزی است. اینها، متولی کل اراضی سطح کشور و منابع موجود در آن هستند. این دو سازمان بسته به نیازی که دستگاههای دیگر اعلام میکنند، زمین و اراضی در اختیارشان قرار میدهند. مثلا وزارت صنایع میخواهد شهرک صنعتی احداث کند و کارخانه بسازد، به این ترتیب، درخواست میکند و اراضی مورد نیاز را دریافت میکند، یا وزارت نیرو میخواهد سد بزند.
10 تا 12درصد از اراضی کشور، تحت حفاظت سازمان محیطزیست است. در این زمینهای تحت حفاظت چه اقداماتی انجام میشود؟
در اصل در این زمینها نباید اقدامی انجام شود. براساس قانون، مناطقی که توسط شورایعالی محیطزیست تصویب شده باید حفاظت شود و هیچگونه فعالیت عمرانی و دیگر فعالیتها نباید بدون اجازه سازمان حفاظت محیطزیست انجام شود. سازمان هم در واقع وظیفه و اختیارات واگذاری زمینها را برعهده ندارد.
با اینکه میگویید نباید اقدامی انجام شود یا واگذاری صورت گیرد، در این مدت شاهد اقداماتی خلاف این موضوع بودیم. مثلا دولت در پارک ملی کویر، مجوز اکتشاف نفت صادر کرد. یا مثلا زمینیهایی از جنگلها را واگذار کرد. قضیه این واگذاریها که سروصدای زیادی هم داشت چه بود؟
در سالهای گذشته، توجه لازم به منابع طبیعی کشور نشد. مثلا در بحث جنگلها به نظرم بهطور کلی مشکل قانونی داریم. سازمان جنگلها و مراتع که خودش نظارتکننده است، خودش زمین واگذار میکند. همینطور، جواز بهرهبرداری از جنگلها را صادر میکند و خودش میگوید که کجا و چقدر باید این اراضی مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. به عبارتی هم کار نظارتی و هم اجرایی انجام میدهد. یا مثلا در سازمان شیلات، خودش بهرهبردار است و خودش هم مجوز بهرهبرداری را میدهد. در حالی که دستگاههای دیگری باید این نظارت را انجام دهند. یکسری مشکلات در بحث قوانین و مقررات به این جا برمیگردد. شاید بتوان گفت اصلا خلأ قانونی داریم. زیرا طبیعتا سازمانی که خودش بهرهبردار است، مبحث نظارت را به خوبی نمیتواند انجام دهد. این کار اشکال دارد. زیرا یک دستگاهی باید ذخایر را پیشبینی کند و براساس آن مجوزهای بهرهبرداری را صادر کند نه اینکه خودش تعیین ذخایر کند و خودش هم بهرهبرداری کند.
این موضوع میتواند باعث بروز چه مشکلاتی شود؟
شاید به همین دلیل است که ذخایر دریایی کاهش پیداکرده و منابع جنگلها روز به روز در حال کاهش است. زیرا بهرهبرداری از جنگلها زیاد شده است. بخشی از وظایف سازمان به دستگاههای اجرایی واگذار شده و آن دستگاهها هم نمیتوانند بعد نظارتی را به خوبی انجام دهند.
حالا به نظر شما، سازمان محیطزیست، وظیفه حفاظتیاش را چگونه انجام داده است؟
با اینکه سازمان متولی حفاظت از محیطزیست است ولی در سالهای گذشته، اقدام جدی انجام نداد. حتی در این سالها مناطقی را واگذار کرده و مجوز خیلی از فعالیتها را که نباید صادر میکرد، صادر کرد. با اینکه حق واگذاری را نداشت. در خیلی از مناطق مجوز فعالیت اقتصادی داده شد، حالا چه به وزارت نفت، چه وزارتخانههای دیگر، که البته نباید داده میشد.
درباره موضوع گردوغبارها هم این بیتدبیری دیده شد. میتوانیم بگوییم که این موضوع طبیعی است و ربطی به سیاسیکاری ندارد؟
گردوغبار که فیالبداهه به وجود نمیآید. بخشی از آن فرآیند طبیعی است. مثلا فرآیند خشکسالی ایجاد بیابانزایی میکند. البته طبق کنوانسیون جلوگیری از بیابانزایی، که ایران هم عضو آن است، باید اقدامات لازم انجام شود ولی تا به حال عملکرد زیادی نداشتهایم. در حالی که اگر زمانی که کنوانسیون بیابانزدایی را پذیرفتیم، وظایفمان را انجام میدادیم، طبیعتا الان این مشکلات را نداشتیم. در نهایت الان که این مشکلات را داریم باید برنامهریزی کنیم زیرا یک روزه حل نمیشود.
بودجهای که مجلس درباره معضل محیطزیست تخصیص داده بود، چه شد؟
در دو سال گذشته مجلس مبلغهزارمیلیارد تومان برای محیطزیست در نظر گرفته بود تا برای بیابان زدایی، تالابها و مشکلات آن هزینه شود ولی عملا این کار انجام نشد و اقدامی هم صورت نگرفت. حتی در زمانی که دولت احتیاج به پول داشت، این بودجه از سازمان به دولت برگشت.
محیطزیست مسائل و حوزه گسترده و زیادی دارد. موضوع حیات وحش را چگونه ارزیابی میکنید، مخصوصا درباره گونههای جانوری که در حال انقراض هستند؟
در بحث حفاظت از حیات وحش مشکلات زیادی داشتیم و داریم. البته بهطور طبیعی یکسری از گونههای جانوری در حال انقراض داریم که باید برای آنها برنامهریزی شود که این برنامهها درست پیگیری نشده است. نمیخواهم بگویم که تمام اینها مشکلات سازمان حفاظت محیطزیست است. شاید دولت هم بودجه لازم را اختصاص نداده است. طبعا دولت هم به اندازه کافی کار نکرده است. زیرا حداقل باید تیم درستی بچیند و کارشناسان زبده و ماهر موجود در سازمان را به کار گیرد.
صحبت از تیم کارشناسی شد. در این هشت سال، دو رییس سازمان محیطزیست، حاشیههای زیادی داشتند. حاشیههایی مبنی بر اینکه متخصص نیستند و از محیطزیست هم چیزی نمیدانند.بله. مدیریت و پیکره سازمان مشکل بعدی است. مشکل عمده ما، عدم توجه مدیران به پیکره و توان کارشناسی و اجرایی سازمان حفاظت محیطزیست است. سازمان یک مجموعه کارشناسی است. به همین دلیل با دستگاههای دیگر خیلی متفاوت است. دستورات از بالا به پایین به راحتی قابل اجرا نیست. زیرا پیکره کارشناسی است و هر اقدامی را که برخلاف قانون باشد انجام نمیدهد. بنابراین دستورات باید قانونی و براساس نظرات کارشناسی باشد.
مگر توان کارشناسان سازمان چگونه بوده است؟
متاسفانه در طول این سالها، توان کارشناسی سازمان نادیده گرفته شد. به همین دلیل دستوراتی صادر شده که هم از نظر قانونی و هم کارشناسی قابل قبول نبوده است.
موضوع محیطبانان هم از مسائلی است که همیشه در محیطزیست مطرح بوده. اینکه یا به دست شکارچیان غیرمجاز کشته شدهاند یا به دلیل دفاع از خود در زندان افتادهاند.
در بخش پیکره اجرایی سازمان حدود سههزار محیطبان وجود دارد که آنها از منابع تحت نظر سازمان حفاظت از محیطزیست حفاظت میکنند هرچند این تعداد نیرو، برای مناطق تحت مراقبت بسیار کم است. ولی با توجه به برخوردهای ناشایستی که با این افراد میشود انگیزه لازم برای همین میزان هم ایجاد نمیشود.
برای مثال در نیروی انتظامی اگر در حین عملیات ماموری کشته شود، به عنوان شهید محسوب میشود. در ارتش هم همین است. ولی در سازمان اگر یک نیروی اجرایی در حین انجام وظیفه کشته شود یا زخمی، شهید و جانباز محسوب نمیشود. طبیعتا به این شکل، مزایایی هم به او و خانوادهاش تعلق نمیگیرد. نمونهاش سال گذشته، یکی از محیطبانان، دو تا پایش در حین عملیات آسیب دید و در نهایت هم قطع شد ولی جانباز محسوب نشد و مزایایی را هم دریافت نکرد. اینها مسائلی است که در بین پیکره اجرایی سازمان دیده میشود.
اگر بخواهیم این دو دولت را با دولتهای قبل مقایسه کنیم، به نظر شما، عملکردها چگونه بوده است؟
در دوران بعد از انقلاب، موفقترین سازمان محیطزیست، دولت اصلاحات یعنی همان دولت هفتم و هشتم بود. چه در حوزه تدوین قوانین و مقررات و چه درباره اجرا و چه حتی پیگیریها، حفاظت و پایداری در مسائل محیطزیست. در دولتهای هفتم و هشتم، به دلیل اینکه مدیر سازمان محیطزیست جایگاه خوبی داشت، از حمایت خوب دولت هم برخوردار بود طبیعتا اقدامات خوبی هم انجام داد. ولی در دولتهای نهم و دهم، متاسفانه خبری از اقدامات خوب نبود.
مشکل عمده مدیران ارشد دولتهای نهم و دهم چیست؟
مدیران سازمان حفاظت محیطزیست در دولتهای نهم و دهم، مثل سایر بخشهای اجرایی نگاه سیاسی به سازمان داشتند مثل مدیران دولت. در حالی که این سازمان، یک دستگاه نظارتی و مسئول در حوزه محیطزیست است.
اگر بخواهیم به شرایط رییس سازمان محیطزیست در دولت یازدهم اشاره کنیم، چه موضوعاتی را میتوان بیان کرد؟
رییس سازمان باید فردی باشد که مشکلات محیطزیست کشور را ببیند از دولت بخواهد و آنها را برطرف کند. نه اینکه تنها به عنوان معاون رییسجمهوری در سازمان بنشیند. برداشت من این است که رییس سازمان باید فردی باشد که خودش در بخش محیطزیست کارکرده و آشنایی کامل با محیطزیست و مباحث مدیریتی آن داشته باشد. مشکلات آلودگی شهری و محیطی را بشناسد. فردی که میآید باید اهمیت حفاظت از این مسائل و موضوعات را درک کند. با محیطزیست مانوس باشد. رییس سازمان نباید صرفا سابقه کار در سمت اجرایی را داشته باشد.
البته خیلی از مدیران هم بودند که سابقه اجرایی هم نداشتند، مستقیم از دانشگاه به سازمان آمدند. مثل رییس سازمان حفاظت از محیطزیست در دولت نهم. داشتن نگاهی کارشناسی به محیطزیست خیلی مهم است و باید غالب بر نگاه اجرایی باشد. اگر از این زاویه به سازمان نگاه نشود، مسلما مشکلات هم تشدید خواهد شد. او باید قدرت و امکانات کافی داشته باشد تا بتواند با دستگاههای ذیربط این مسئله را حل کنند. در این زمینه، وزارت جهاد کشاورزی، صنایع و نیرو و نفت درگیر هستند و البته وزارت کشور هم وظیفه مدیریتی دارد. مجلس بهطور خاص، بودجه و اعتبارات را اختصاص دهد و در دولت جلسات ویژه محیطزیست بگذارند. این از جمله ویژگیهایی است که مدیر آینده باید داشته باشد.
درباره پیکره سازمان چطور؟
مدیر آینده باید نسبت به پیکره سازمان محیطزیست آشنایی داشته باشد. زیرا پیکره سازمان محیطزیست، نسبت به مدیری که از خارج از مجموعه میآید و شناختی از محیط ندارد، واکنش نشان میدهد. یکی از دلایل عدم موفقیت روسای سازمان محیطزیست در دولتهای نهم و دهم هم همین موضوع است. نداشتن آشنایی با پیکره سازمان. به همین دلیل پیکره سازمان این افراد را به خود جذب نکرد. ما خیلی از افرادی را داریم که کارشناس و آشنا با پیکره سازمان محیطزیست هستند. مدیرانی که در دولتهای هفتم و هشتم موفق بودهاند و پیکره سازمان هم نگاه خوبی به آنها داشت. طبعا این افراد میتوانند موفقیت بیشتری در سازمان داشته باشند.
درباره مشکلات محیطبانان و کارشناسان اجرایی در دولتهای نهم و دهم گفتیم. توجه به این گروه در دولت جدید، باید چگونه باشد؟
توجه مدیران به مشکلات نیروهای اجرایی خیلی مهم است. نیروهای سازمان از کمترین مزایای حقوقی در دولت برخوردارند. آنها اگر به سازمان محیطزیست آمدهاند یا از روی ناچاری آمدهاند یا واقعا عاشق محیطزیست بودهاند. رییس جدید باید توجه به مسائل پرسنلی داشته باشد. البته واقعا وظایفی که برعهده سازمان گذاشته شده، خیلی بیشتر از توان اجرایی آن است. توان اجرایی سازمان چه در بحث سخت افزاری و چه در بحث نرمافزاری بهطور جدی باید افزایش داشته باشد. هم نیروهای کارشناسی و هم نیروهای اجرایی. البته مسائل و امکانات رفاهی پرسنل سازمان هم جدی گرفته شود.
ابتدای بحث، صحبت از مشکلات کمبود و خلأ قانونی در حوزه محیطزیست بود. توجه به این موضوع در چه درجهای دارای اهمیت است؟
در بحث اولویتها باید گفت که تدوین و تکمیل قوانین و آییننامههای اجرایی خیلی مهم است. حتی بالا بردن قدرت اجرایی سازمان حفاظت محیطزیست بهطوری که بتواند در دولت جایگاه تعیینکنندهتری داشته باشد لازم است. البته توجه جدی سازمان به مشکلات موجود و مهم در کشور مثل گردوغبار، آلایندههای شهری و مدیریت مشکل آب و منابع آبی کشور و تخریب محیطزیست هم از موارد خیلی مهم است.
بحث آلایندهها و تخریب محیطزیست شد. به گفته یکی از نمایندگان مجلس، ایران جزو 10 کشور تخریبکننده محیطزیست است. این موضوع را چگونه بررسی میکنید؟
من نمیدانم بهطور خاص این موضوع وجود دارد یا نه. و اینکه نماینده مجلس منبع خبریشان چه بوده، اطلاعی ندارم. ولی ما نیاز داریم که محیطزیست خیلی بهتری داشته باشیم