افسانهای پر از آواز ماهیگیران با لهجههای جنوبیشان، پر از صدفهایی که دریا در هر دید و بازدید برای ساحلش به ارمغان میآورد تا دست خالی نباشد در این دیدارهای عاشقانه. اما این لکههای سیاه چیست که بر پیکر این افسانه نشسته؟ «این آب روزی آنقدر زلال بود، از اشک چشم هم پاکتر.»
پیرمرد ماهیگیر بهتر از هرکس خلیجفارس را میشناسد و دل در گرو آن دارد. بهترین رفیقش از همان کودکی آب بوده و آبی دریا. دستهای آفتاب سوختهاش را روی لکههای سیاه ساحل میکشد و با افسوس از گذشتهها میگوید. از افسانهای پر از رنگهای دلربا که حالا قطرههای نفت رویش جا خوش کردهاند. خلیج فارس نامش خلیج فارس باقی ماند و میماند اما هویتش؟ گویی دیگر دلش به آب پاک و مرجان هایش قرص نیست. خلیج فارس رفته رفته میرود که تبدیل شود به گورستان مرجانها. حالا وقتش رسیده که کمپینها دوباره تشکیل شوند و مبارزه را از سر گیرند. دوباره بتازند و آغوش حمایت خودشان را از خلیج فارس دریغ نکنند. این بار نه برای نامش. اینبار برای مرجانهایش، برای آب همچون اشک چشمش. این بار برای حفظ هویتش. هویت خلیج فارس.
پیرمرد ماهیگیر، تورش را از قایق بیرون میکشد. آهسته و با طمأنینه. هیچ عجلهای در کارش نیست. دستهای سیهچرده و استخوانیاش روی تور میخرامد. به همان اندازه که آرام کار میکند، آرام صحبت میکند. صحبت میکند از مرجانها که روزی حکمرانی میکردند بر این پهنه لاجوردی. از توتیاها یا همان خارپشتهای دریایی که به جان مرجانها افتادند و دیگر رمقی برایشان باقی نگذاشتند.
پیرمرد جای نیش خارپشتها را روی پایش نشان میدهد. چند باری پایش را زدهاند. میگوید درد بدی دارد. وقتی نیش میزنند حالت شوک به آدم دست میدهد و از حال میرود. قبلاً تعدادشان اینقدر زیاد نبود اما هرچه میگذرد بیشتر میشوند. با لهجه جنوبیاش میگوید:« مو که نمیدونم ربطی داره یا نه ولی اَ وقتی اینا اومِدن و هی زیاد شدن مرجانا هی دارن کمتر میشن.» پیرمرد اشاره میکند به لکههای روی ماسهها که مثل قیر بر دامن ساحل چسبیدهاند. دستش را میکشد رویشان:« لکههای نفته، مثه قیر به بعضی جاهای ساحل چسبیده». ساحلی سه هزار کیلومتری که یکهزار و 722 کیلومترش جزئی از خاک ایران است. پیرمرد زیاد کویت میرود و میآید. میگوید آنجا هم مثل اینجاست و این لکههای قیر مانند را آنجا هم دیده. میگوید خب اینکه چیز عجیبی نیست. وقتی این همه سکوی نفتی میخ شده به دل دریا و این همه نفتکش هر روز میروند و میآیند خب معلوم است این قیرها از کجا آمده.
پیر مرد تعداد دقیقش را نمیداند. دقیقش میشود 70 سکوی نفتی و 40 هزار شناور که سالانه 90 درصد صادرات نفتی دنیا را از خلیجفارس و تنگه هرمز عبور میدهند. نتیجهاش میشود نشت سالانه یک و نیم میلیون بشکه نفت به خلیج فارس و هشدار سازمان دریانوردی در سال 2007 که خلیج فارس را منطقه ویژه دریانوردی اعلام کرد. این را دکتر ابراهیم آقامحمدی، یکی از اعضای هیأت علمی دانشگاه اراک نیز در همایش خلیج فارس عنوان میکند و از نشت سالانه یک ونیم میلیون بشکه نفت در آبهای خلیج فارس سخن میگوید.
پیرمرد چیزی از این حرفها نمیداند اما دغدغه مرجانها را دارد و آبی که روز به روز زلال بودنش را از دست میدهد. نفت و توتیا را مقصر اصلی فاجعه میداند.
پیوست زیست محیطی کجاست
خلیج فارس جوان در مسیر تخریب و حتی نابودی است. این را مهندس احسان عابدی رئیس مرکز اقیانوس شناسی خلیج فارس در بوشهر و عضو هیأت علمی پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی در گفتوگو با «ایران» میگوید:«خلیج فارس تنوع اعجابانگیزی از اکوسیستمها را درون خود دارد اما بالاترین سطح استخراج نفت و رعایت نکردن مسائل زیست محیطی آن را به سمت نابودی پیش میبرد.»
نابودی خلیج فارس حرفی نیست که بشود به آسانی از کنارش گذشت، پس سازمانهای مربوطه چه میکنند؟
رئیس مرکز اقیانوس شناسی خلیج فارس برای این موضوع تنها یک راه حل میشناسد و آن هم پیوست زیستمحیطی به همه طرحها از جمله طرحهای نفتی است:« ما در مرکز اقیانوسشناسی خلیج فارس و سازمان محیط زیست، مدام آلودگیها را پایش میکنیم و با اعلام آن در تلاش هستیم گوشزد کنیم و بگوییم در کنار بهرهبرداری اقتصادی باید مسائل زیستمحیطی در نظر گرفته شود اما متأسفانه معنای توسعه پایدار ناشناخته است.
توسعه پایدار یعنی هم از منابعی که در اختیار داریم به بهترین شکل بهرهبرداری کنیم و هم به حفظشان بیندیشیم تا همیشه برایمان باقی بمانند اما این مفهوم نزد برخی از مسئولان چندان ارج و قربی ندارد درحالی که رهبر معظم انقلاب در این زمینه بسیار تأکید دارند. ایشان چندی پیش در سخنان خود بر این مسأله تأکید داشتند که همه طرحها باید پیوست زیستمحیطی داشته باشد. پس چرا مسئولان به این سخنان توجهی نمیکنند و خلیج فارس که از هر نظر موقعیتی استراتژیک و حیاتی دارد، بدون ملاحظات زیستمحیطی رو به نابودی میرود؟
این را هم باید بدانیم که محیطزیست دریایی اهمیت بیشتری دارد چراکه دو سوم کره زمین را آب گرفته و صحیح آن است که بگوییم کره آبی نه کره خاکی. انسانها چون خودشان بر این کره تسلط دارند و روی خاک زندگی میکنند نامش را کره خاکی و کره زمین گذاشتهاند و اگر آبزیان مسلط بودند نامش بیشک کره آب بود که البته معقول تر هم هست بنابراین ما در کرهای آبی زندگی میکنیم و باید برای حفظ و ادامه حیات خودمان به حفظ آب بیندیشیم.»
خلیج فارس در زمره آلودهترین آبها
خلیج فارس در زمره آلودهترین آبها قرار گرفته و عوامل زیادی هست برای آلودگی آب خلیج فارس. «خلیج فارس طی سالهای اخیر به عنوان مدفن آلایندهها از سوی کشورهای حاشیه آن از جمله ایران مورد استفاده قرار گرفته و بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده در گزارشهای جهانی، یکی از آلودهترین مناطق دریایی جهان است» این را عباسعلی دهقانی میگوید؛ استاد دانشگاه خلیج فارس بوشهر و کارشناس ارشد شیلات. به گفته او، وجود تأسیسات تولید برق و آب شیرین کنها و فاضلاب شهرها از آلایندههای خلیج فارس به حساب میآیند: «هر نیروگاه به طور متوسط 175 هزار متر مکعب در ساعت پساب از طریق پالایشگاه به سمت دریا تخلیه میکند و پسابهای شهری که غالباً فاقد سیستم جمع آوری و انتقال تصفیه فاضلاب شهری هستند روزانه 70 هزار متر مکعب آلودگی وارد خلیج فارس میکنند.»
مهندس احسان عابدی هم از دیگر عوامل میگوید که خلیج فارس را تهدید میکند و تیشه بر ریشه اش میزند؛ عواملی همچون نشت نفت از بستر دریا، تانکرهای نفتکش، حفاری و استخراج از چاههای نفت و آلایندههای نفتی کشورهای حاشیه خلیج فارس که هر کدام سهم بسزایی در این آلودگی دارند و چنانچه ملاحظات زیست محیطی انجام میگرفت به حداقل میرسید:
«جا به جاییهای نفتی یکی از مؤثرترین عوامل در این زمینه هستند. نفتکشها برای آنکه توازن خود را حفظ کنند بعد از تخلیه، تانکرها را با آب پر میکنند بعد هم آن آب را به داخل دریا میریزند. تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس در این میان نقش دارند و هر کدام به سهم خود آلودگی زیادی برای خلیج فارس به وجود آوردهاند اما باید توجه داشت که ایران بیشترین ساحل و بیشترین تأسیسات نفتی خلیج فارس را دارد و طبیعتاً سهم بیشتری از این آلودگیها به ایران میرسد.
تأسیسات عظیم نفتی که از خوزستان گرفته تا بندر شهید رجایی و خارک و پارس جنوبی و و... گسترده شدهاند و فلورها یا همان شعلههایی که در هرکدام از این تأسیسات میسوزد بر شدت آلودگیها میافزاید. به دلیل رطوبت هوا، گازهای متصاعد شده از این شعلهها به ذرات بخار آب معلق در هوا میچسبند و چون بخار آب را سنگین میکنندبه دریا میریزند.»
توتیا یا قوم مغول؟
پیرمرد از توتیا میگفت و اینکه نمیداند زیاد شدنشان ربطی به این آلودگیها دارد یا نه؟ رئیس مرکز اقیانوس شناسی خلیج فارس هم از توتیاها سخن میگوید و اینکه علت زیاد شدنشان همین آلودگیهای زیست محیطی خلیج فارس است: «آنها در حد معقول آسیبی به اکو سیستم محیط وارد نمیکنند اما الان مثل قوم مغول حمله کردهاند و چون علفخوار هستند جلبکها و مرجانها را از بین میبرند. این روند آنقدر پیش رفته که حالا جزیره مرجانی خارک در تسخیر توتیاهاست. »
این آلودگیها بر تمام جنبههای حیات زیست محیطی خلیج فارس تأثیر گذاشته و علاوه بر از بین بردن زیبایی محیط زیست، چرخه غذایی این محدوده را دچار مشکل کرده است. این چرخه معیوب از فیتوپلانکتونها آغاز میشود وعلاوه بر اینکه موجودات دریایی را با مشکلات غذایی مواجه میکند، سرانجام به خود انسان باز میگردد و انواع و اقسام بیماریها را از جمله سرطان برایش به ارمغان میآورد و آنطور که عابدی میگوید، آلودگیهای دریا به بدن آبزیان و ماهیها منتقل میشود و بعد انسانها با خوردن این آبزیان، تمام این آلودگیهای خطرناک را به بدن خود منتقل
میکنند.
کسادی بازار صیادان
حدود 150 نوع موجود دریایی منحصر بهفرد در خلیج فارس در معرض خطر نابودی قرار دارند. علاوه بر آن بسیاری از آبزیان در سالهای اخیر به خارج از منطقه مهاجرت کردهاند. خلیج فارس با کاهش شدید تنوع زیستی و تغییر رفتار موجودات مواجه است.
عباسعلی دهقانی، استاد دانشگاه خلیج فارس بوشهر و کارشناس ارشد شیلات، وجود آلایندههای شیمیایی و صنعتی را مسبب از بین رفتن تخم و لارو ماهیها میداند و همین امر هم روی صید و صیادی ساکنان خلیج فارس اثری نامطلوب داشته:
« طبق آمارها میزان صید در خلیج فارس کاهش زیادی یافته به گونهای که ماهیان تنی و ماهیان تهاجی و گوشتی در خلیج فارس کاهش غیرقابل تصوری داشتهاند.»
پیرمرد ماهیگیر هم غصه کسب و کارش را میخورد. حسرت آن روزها را به دل دارد که دریا با او مهربانتر بود. بیشتر هوایش را داشت. دستش را خالی نمیگذاشت. اما بیشتر از کسب و کار و تور ماهیگیریاش حسرت آب زلال را به دل دارد. حسرت آن روزها که همه چیز سر جایش بود. آن روزها که خلیج فارس، آبی داشت به زلالی اشک چشم.
منبع: سلامت نیوز