ماهیان دریای جنوب آب شدند /گ

چهار‌شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶  ۰ نظر   ۱۰۱ بازدید
ماهیان دریای جنوب آب شدند

صیادان می‌گویند صید غیرمجاز وترال و کوچ ماهی‌ها، زندگی آنها را نابود کرده است سال گذشته ٦٣ سانحه دریایی در استان بوشهر اتفاق افتاد که مرگ ٤ نفر و مجروح شدن ٢٤ نفر را به دنبال داشت

یک‌روز خبر پیچید توی بندرکه بالاخره دریا راضی شد و دو تا جنازه بدون سر تحویل کنگانی‌ها داد. محمد خودش با چشم‌هاش دیده بود که جنازه‌ سر نداشت و باد کرده بود. ماجرا آذرماه شروع شده بود. گفتند یک لنج صیادی تو بوشهر غیب شده. صبح طوفان شده بود و دریا مواج. دو لنج صیادی رفته بودند دریا. یکی نزدیک بندر تنگستان به گِل نشست، اما آن ‌یکی حوالی بندر جفره انگار آب شد و تو دریا گم شد.

محمد و پسرعموها نشسته‌اند توی دو تا قایق و آماده رفتن‌اند. پدر محمد که پیر صیادی است سر می‌گرداند به آسمان و بچه‌ها را می‌سپرد به خدا. آسمان لکه‌ای ندارد. اگر ماهی باشد، عصر دو قایق خوشحال و آوازخوان برمی‌گردند به کنگان. اگر نباشد خسته و خواب‌آلود می‌آیند. زمانه صید و دریا فرق کرده با روزگار آقای «شناگر»، پدر محمد که «تا ٣٠٠ متری ساحل هم ماهی بود». حالا ماهی‌ها رفته‌اند به آب‌های دور. «غرق شدن، آتش‌سوزی، صیدغیرمجاز، آلودگی دریا، کوچ ماهی‌ها، بنزین گران، بیمه نداشتن. صیادی دیگر فایده‌ای ندارد عامو جان.»
غرق ‌شدن؛ مردان دریا برنگشتند
آذرماه ٩٦ دو شناور صیادی در آب‌های بوشهر غرق شدند. یکی به گل نشست، یکی ناپدید شد. از هشت خدمه لنجی که ناپدید شد، فقط دو جنازه پیدا شد. ناخدا یاقوت و سعید حیدری. پنجشنبه طوفان گرفته بود، دریا سعید را ١١روز بعد در ساحل بردخون پس‌داد.
نخستین سفر ناخدا اصغر بوالخیری بدون لنج پدر بازگشتی نداشت. پیش از آن‌که طوفان ارتباط رادیویی و مخابراتی لنج یاقوت را قطع کند، او از حوالی «مَطاف» با خشکی تماس گرفته بود. «برخورد کردیم به صخره‌ها، به گل نشستیم، لنج شکسته. این‌جا هوا خراب است. معلوم نیست تا کی دوام بیاوریم.» قرار بود ٩ روز در صیدگاه باشند. روز سوم سفر، هوا خراب شد.
تابستان ٩٣ هم در آب‌های جاسک، وقتی موج دریا به یک لنج باری برخورد کرد، در یک چشم به هم زدن همه‌چیز تغییر کرد و لنج با ۱۰ سرنشینش غرق شد. دو ملوان لنج ساعت‌ها شناور بودند تا یک کشتی یونانی رسید و نجات‌شان داد. دو روز بعد صیادها یکی دیگر از ملوان‌ها را پیدا کردند. شناگر می‌گوید وقتی مرد دریا برنمی‌گردد خانواده تا ابد چشم‌انتظار می‌مانند.
محمد باک بنزین قایق را پر می‌کند. «صید کم شده، صیادها باید مایل‌ها از ساحل دور شوند تا به ماهی‌ها برسند.»

برکت از دریاها رفت؟


خلیفه قایق را به پشت خوابانده روی شن‌های ساحل، پشت بازار ماهی‌فروش‌های بوشهر. نوار چسبی وسط قایق، فضای دو رنگ سفید و اخرایی را جدا کرده، مشغول رنگ کردن است. خلیفه زبانش به ناشکری نمی‌گردد که بگوید ماهی‌های دریا کم شده. «شکر، شکر. بعضی وقت‌ها پول بنزین هم درنیامده، دریا دست خداست. شیلات تنها فکر خودش است. چند بار اعتراض دادیم به خاطر صید غیرمجاز. می‌گویند دنبال می‌کنیم.»
چرا به این کار ادامه می‌دهی، خلیفه؟
«کار دیگری بلد نیستم. نان زن و بچه باید جمع کنیم به هر زحمت. گله زیاد دارم. شیلات نمی‌گذارد قایق‌ها بی‌سیم بگیرند. هر قایق اجازه یک موتور دارد. می‌گویند با موتور قوی نمی‌توانی بروی دریا. چطور در فیلم‌های خارجی، عربی دیدیم موتورهای قوی دارند. اگر موتور خراب شود، کسی به دادمان نمی‌رسد. الان صید کم است. نگاه کن آن قایق تو این هوا تور می‌برد با خودش. یک شب ٣٠ ‌تا تور می‌ریزد، شاید صیدی گیرش بیاید. ببین الان صیادی جزو مشاغل سخت نیست. کشتیرانی هست اما صیاد بدبخت نبوده. بروید مردادماه بیایید ببینید گرما چه می‌کند.»
از خوبی‌هایش بگو، چه دارد که تو هم مثل اجدادت‌ رو آوردی به دریا؟
«این‌که آقا بالاسر نداریم. هر وقت بتوانیم دریا می‌رویم. اما نمی‌توانیم خودمان را بیمه کنیم. از سال ٧٥ اول جاشوی لنج بودم. خدا را شکر. شش، هفت‌سال کار کردم بعد که سابقه بیمه گرفتم دیدم یک‌سال‌ونیم ریختند. تأمین اجتماعی می‌گوید نمی‌شود. الان قایق بیشتر صیادها به اسم زن‌های‌شان است یا خودشان درگیرند با بیمه. کارفرما هم که فقط وقت دریا را بیمه رد می‌کند. چقدر می‌شود این‌طور کار کرد.»
رنگ یک طرف قایق تمام شده، صیادها به کمک می‌آیند، قایق خلیفه را برمی‌گردانند. قایق قبلی‌اش کهنه شده بود. «فروختمش. چهار، پنج‌سال بیشتر نمی‌شود نگهش ‌داشت. زود فرسوده می‌شود.»
صیادان بوشهر یک دشمن مشترک دارند که می‌گویند برکت از دریای‌شان برده: صید ترال. «به زبان ما می‌شود گوفه. مثل جاروبرقی می‌ماند.»
ترال توری مخروطی در اندازه‌های بزرگ است. با چهار طناب ضخيم به لنج یا قایق وصل می‌شود. در قسمت زيرين با زنجير و تخته گرفته شده. زنجیرها کف دریا کشیده می‌شوند، تخته‌ها دوطرف زنجیرها را از هم باز می‌کنند و بالای زنجیرها و تخته‌ها، چوب‌پنبه‌هایی (تاپول) است که بالا می‌آید و دهانه ورودی گوفه باز می‌شوند و حالت مخروطی می‌گیرند. تور چشم‌هايی (سوراخ) ریز دارد که ماهیان کوچک و میگو‌ها نمی‌توانند از آن بگریزند.
می‌گویند اگر لنج صيادی در صيد چهار روزه با گوفه ۵تن ماهی يا ميگو صيد كند، یک تا یک‌ونیم تن از صید دوریختنی‌ خواهد بود. ماهیان ریز غیرقابل خوردن در این صید می‌میرند. وقت صید، گوفه به كف دريا می‌چسبد و هر چه هست درو می‌کند، ماهی و مرجان.
خلیفه ریزریز توضیح می‌دهد که این ماهی‌های ریز و جلبک‌ها خوراک ماهی‌های بزرگترند و صید گوفه حیات زیر دریا را دگرگون می‌کند. صیادها چندبار هم به گوفه‌كشی اعتراض کرده‌اند، اما هنوز نتیجه نگرفته‌اند

٧٠ مایل دور تر از ایران تا نزدیک خاک عربستان


سایت صداوسیمای بوشهر در توضیح آسیب‌های صید ترال از تحقیقی گفته که از دی ۱۳۸۵ تا آذر ۱۳۸۶ در بوشهر انجام شده و نشان داده حدود ٢٩‌هزار قطعه ماهی در تور ترال صیدشده از ۶۴ گونه و سه گونه میگو. بیشتر گونه‌ها از ماهیان غیراقتصادی و غیرهدف بودند. با وزن پایین و نابالغ.
خلیفه می‌گوید از انتهای خلیج‌فارس تا بندرعباس صیادهای قاچاقچی صید بی‌رویه می‌کنند و ما مجبوریم ٧٠ مایل برویم تا نزدیک خاک عربستان و خطر کنیم. حداقل ٣٠٠‌هزار تومان خرج می‌کنیم و می‌رویم. باید صید بیاوریم. بنزین لیتری‌ هزار تومان. برای هر صید ٣٠٠ لیتر می‌زنیم تا خدا چقدر داخل سفره بیندازد. میثم صیاد بوده، حالا در بازار نزدیک میدان رئیس‌علی دلواری ماهی‌فروشی می‌کند. «سال‌به‌سال، دریغ از پارسال. داستان ما هم همین‌طور شده. آبا و اجداد ما ٧٠٠‌سال صید کردند، اما به آینده هم فکر می‌کردند.»
آن سوی اسکله، صیاد قدیمی قایق را با جوهر نمک از جلبک پاک می‌کند. چند سالی است خودش را بازنشسته کرده. «قبلا حرمت داشت دریا. هر چیزی که زیاد استفاده می‌کنی و ترمیم نداشته باشد، به این‌جا می‌رسد. پدرم می‌گفت قبلا که مردم برای خرید می‌رفتند یک مشت مثلا برنج یا گندم یا هر چه، برمی‌داشتند و از فروشنده می‌پرسیدند منی چند؟ می‌گفت مثلا ٣هزار، ماچش می‌کردند و می‌ریختند سر جاش. الان لگد می‌زند که کیلو چند؟»
٢٠٠ کیلومتر آن سوی بوشهر، صیادان بندرکنگان و عسلویه هم حرف‌های مشترکی دارند. اگر در بوشهر صید ترال نفس صیادان را گرفته، در کنگان صید حلقه‌ای، ماهیگیران را بی‌روزی می‌کند. محمود آرامش، نماینده صیادان کنگان نخستین بار این تور را سال ٧٩ دید. «از برج ١٢ تا برج یک و دو، وقت تخم‌ریزی ماهی‌هاست، اما صیاد غیرمجاز با تور حلقه‌ای که روشنایی دارد در همین زمان به دریا می‌رود. ماهی که سنگین است در این تور گرفتار می‌شود. هشت، نه تن ماهی سالم درمی‌آورند، ١٢ تن ماهی خراب می‌شود. ما به شیلات هم شکایت کردیم. شرکت‌ها هم که در عسلویه و کنگان تأسیس شدند، صیدگاه را خراب کردند و مرجان‌ها از بین رفتند، ولی به جایش صیدگاه نساختند. در سمت اختر (فاز ١٢پالایشگاه) این اتفاق افتاد.»
جایگزینی صخره‌های مرجانی در بندر دیر انجام شده. بلوک‌های سیمانی را در صیدگاه گذاشتند تا ماهی‌ها به خیال شاخه‌های مرجانی در آن‌جا تخم‌ریزی کنند. تجربه‌ای که در بنادر دیگر تکرار نشد.
صیادانی که در کنار قایق محمد در بندر کنگان مهیای رفتن می‌شوند و آنها که از راه می‌رسند، می‌گویند تعطیلی کوتاه‌مدت و نظارت دوره‌ای دوای جلوگیری از صید غیرمجاز نیست، وقتی برخی مسئولان شهر واسطه‌ قوم و آشنای‌شان می‌شوند و شیلات به آنها اجازه صید بدهد.

اطلاعات نشان نمی‌دهد صید کاهش پیدا کرده !!


رضا نادری، معاون امور صید و صیادی سازمان شیلات هنوز باور ندارد که ماهیان از سواحل جنوب به دوردست‌ها کوچیده باشند. «بحث کم شدن صید جای بررسی دارد و باید مستند باشد. ما موافق این ادعا نیستیم و این موضوع را به‌زودی در قالب گزارشی از دفتر معاونت صید تنظیم و با عدد و رقم مقایسه می‌کنیم. اطلاعاتی که ما داریم نشان نمی‌دهد صید کاهش پیدا کرده باشد. این مسأله نیازمند بررسی شاخص‌هایی مثل میانگین صید در واحد تلاش، وضع سرانه شناورها در سال‌های مختلف، شاخص‌های مربوط به زیست‌سنجی آبزیان و ... است.»
اما او صید غیرمجاز را رد نمی‌کند: «ممکن است در دریا اتفاق بیفتد، ولی شیلات تدابیری برای کنترل این موضوع دارد. یگان حفاظت منابع آبزی فعال است، ضمن این‌که بعضی مراجع ذیربط مثل دریابانی، نیروی انتظامی و یگان‌های دریایی برای کنترل، مقایسه حضور و تردد غیرمجاز شناورهایی وظیفه دارند.» آرامش، نماینده صیادان کنگان می‌خواهد بداند چرا ماهی بیاح هندیجان خوزستان که تا ‌سال ٩١ در آب‌های کنگان صید می‌شد، دیگر به تورشان نمی‌افتد و چرا صیادان مایل‌ها از خشکی فاصله می‌گیرند تا تورشان خالی از آب بیرون نیاید.
او می‌گوید در ١٠‌سال گذشته وضع نظارت بر صید غیرمجاز به‌گونه‌ای بوده که این نتیجه را داشته، اما امیدوار است به رئیس کنونی شیلات کنگان که شاید بتواند ورق را برگرداند و این روند متوقف شود. محمد و دیگر صیادان اما این امید را هم ندارند.
صیادی که تازه از آب‌های دور رسیده، می‌پرسد: یارانه واریز شد؟ پسرعموی محمد با خنده فریاد می‌زند: نه. تخم‌مرغ هم ارزون شد؟ صیادها دهان باز می‌کنند به گفتن مشکلات: «موتور قایقم را دست دوم خریدم ١٥ میلیون، نوش ٣٠‌میلیون تومان است. قبلا شیلات تور و روغن می‌آورد. الان فقط تعرفه ماهی مرکب و میگو را برده بالا، مگر چه کرده برای‌مان.»
«پریروز ٣٠٠لیتر بنزین زدیم؛ دو تا قایق رفتیم. هیچ ماهی نگرفتیم. از نایبند تا بردخون همین‌طور آلودگی زیست‌محیطی صیدگاه را تخریب کرده.»
«ضعیف‌ترین قشر این منطقه صیاد است. نمی‌گذارند قایق را دو موتوره کنیم. ٧٠ مایل می‌رویم. دریا طوفان می‌گیرد. چهارنفر خودمون هستیم، یک تن وزن قایق، یک تن هم بار. موتور می‌شکند. الان با موتور ١١٥ دریا رفتن سخت است. اگر موتور چهارزمانه هم قبول کنند، باز هم خوب است، مصرفش نصف این است.»
«من با این یک قایق خالی و یک تور فقط ماهی تن می‌گیرم. کیلویی ٢‌هزار تومان می‌فروشیم.»
«صیادها اسکله ندارند. الان کانکس پمپ بنزین این‌جا را تعطیل کرده‌اند. حالا فقط لنج‌های سفاری (تجاری) را اجازه می‌دهند این‌جا بماند. از ٥٠‌سال پیش همین پیرمرد این اسکله‌اش بوده.»
پدر محمد می‌رود روی قایق و موتور را چک می‌کند. محمد می‌گوید دل پدر پیرش هنوز پیش دریاست. جست می‌زند روی سکوی اسکله.

پدر جان دریا ترس دارد؟


«دریا هم مثل زمین. ماشین ترس دارد؟ قایق چپ‌کردن ندارد، اما گاهی خرابی دارد و غرق شدن. مثل برج ٩ که قایقی غرق شد و ٨ نفر جوان رفت.»
دریا به دریا، برای روزی
علی عسکرزاده، حسین حیاوی، عبدالزهرا نادری و جعفر محمدی که در لنج یاقوت غرق شدند، خوزستانی بودند و پی کار و درآمد به بوشهر آمده بودند. سعید حیدری هم که جسدش دو روز بعد پیدا شد، پیشتر از خوزستان به بوشهر کوچیده بود.
حاج‌حسین، لنج‌دار قدیمی کنگان هم اهل آبادان است. خیلی ‌سال گذشته از مهاجرت او. روی عرشه دو جاشو نشسته‌اند و تور پاره شده را با قلاب ترمیم می‌کنند تا روزی که لنج به ناز میان آب بخرامد و به صید ماهی برود. سرخو، حلوا، زبیدی، خارو، شیر، کوسه.
لنج حاج حسین چند روزی است لنگر انداخته. ناخدا ابراهیم می‌گوید اوضاع صید خراب است. «درآمد صفر است. کارگر هم نیست. مشتری نیست وگرنه این لنج همسایه را گذاشته‌اند برای فروش. مشتری نیست، بخرد. این یکی را فروختند به ٤٠٠‌میلیون تومان در صورتی که موتورش ٢٠٠‌میلیون است، مجوزش ٢٠٠ و بدنه‌اش ٣٠٠ میلیون. ضرر کرد، اما راحت شد. ضرر تلخ است، اما بماند هم نگهداری‌اش خرج دارد. می‌گویند ماهی کم شده، خب علتش محیط‌زیست است. هرچه حرف زدیم حتی یک تومان (یک‌میلیون تومان) وام ندادند برای لنج. هنوز قسط وام شیلات مانده، باید خانه را بفروشیم.»
چند نفری جلوی لنج ایستاده‌اند. یکی می‌گوید علت رفتن ماهی‌ها لرزش زمین ناشی از فعالیت شرکت‌ها نزدیک ساحل است. یکی می‌گوید برو طرف عسلویه کنار جاده ببین که گوگرد ریخته‌اند. باران می‌زند و گوگرد و زباله‌ها از خاک به دریا می‌رسند.
آدم با روزی‌اش می‌چرخد
«دریا بیایان شده، مثل طبس.» این حرف رحمان است که از روستای رمین چابهار به کنگان آمده، دریا به دریا. او، هم دریای عمان را دیده و هم بیابان‌هامون را. حاج حسین می‌گوید این‌جا قبلا ماهی آکواریومی بود، مرجان بود که مرجان‌ها سفید شدند، شاخ گوزنی‌‌ها و ماهی‌ها مردند. «موبایل این پسر و ببین. نشانت می‌دهد که ماهی‌ها چطور مردند و ما بدبخت شدیم.»
امروز بنا بود لنج ناخدا راهی دریا شود. یخ خرید، خوراک خرید، اما کارگری برای دریا رفتن پیدا نکرد. «با چهار، پنج نفر نمی‌شود رفت دریا.»
پسر موبایلش را خاموش می‌کند. «ما با این ماهی‌ها شنا می‌کردیم. تا برج ٣ پارسال، تا ١٠ کیلومتری اسکله هر ١٠٠ متر ماهی زیادی می‌دیدم، امسال هر ٢٠٠، ٣٠٠ متر ١٠ تا ماهی دیدم.»
ناخدا از اول‌ سال تا امروز چقدر این لنج‌ درآمد داشته؟
«از اول ‌سال تا برج ٦ که فصل میگو هم داشت، هر نفر ٦٠٠ تا ٧٠٠‌هزار تومان گیرمان آمد. از برج ٦ تا الان که برج ١٠ است، حساب کردیم نفری ٤٠٠‌هزار تومان درآوردیم. فقط توانستیم قبض برق و آب را بدهیم. ما حاضریم قرض مردم را بدهیم و خلاص شویم. این از کار ما، بچه‌های‌مان که توی شرکت هستند هم ٦‌ماه است حقوق نگرفتند.»
در بندر عسلویه هم صیادها گلایه و درخواست‌ مشابهی دارند. علی اصغر ديداري در پژوهشی که درباره تأثیرات مهاجرت نیروي كار بر جوامع بومی و محلی منطقه عسلويه داشته، بعد از توجه به مواهب صنعتی‌شدن این منطقه و ایجاد اشتغال و پیشرفت‌های دیگر به درياخواری و ساحل‌خواری توسط شركت‌های نفت و گاز می‌پردازد و تخريب صيدگاه‌های بوميان، مهاجرت ماهي‌ها و دلسردی صيادان به دلیل كاهش صيد و از بين رفتن بازارهای محلي.
تابستان امسال گرمای کنگان طاقت‌فرسا بود. «دریا جوشید، تمام ماهی‌ها و مرجان‌ها مردند. چیزی نماند. الان هم از بوی نفت و گاز خفه می‌شوند. یک مدتی هم نمی‌دانم این‌جا چه شد، همه پرنده‌ها و ماهی‌ها مردند. محیط‌زیست هم اعتراض کرد و گفت بیایید نامه امضا کنید.»
تصویرهایی که ناخدا ابراهیم و حاج‌حسین می‌سازند و تصویرهای موبایل جاشو مثل فیلم‌های سینمایی‌اند. دریایی که ماهی‌های مرده را از دلش بیرون می‌ریزد و آسمانی که از آن پرنده می‌بارد.
با همه این احوال حاج حسین و بسیاری از صیادان در ماه صفر صید و صیادی را تعطیل می‌کنند. حاج حسین در این یک‌ماه عازم کربلا می‌شود.
در روزهای بی‌صیدی رحمان بلوچ توی لنج روزگار می‌گذراند و شب‌ها در قماره (اتاقک ناخدا) می‌خوابد. «آدم با روزی‌اش می‌چرخد.»


صیادی میان آب و آتش


کنار ساحل خرده‌ چوب‌‌های سوخته و بطری‌های پلاستیکی و فلزی با موج‌های کوتاه به بدنه‌ لنج‌ها و دیوار اسکله می‌خورند و برمی‌گردند. غرق شدن و آتش‌گرفتن بیشترین حادثه‌ای است که ممکن است در طول زندگی لنج‌ها آنها را زودتر به میرایی برساند.‌ سال گذشته ٣٠ حادثه در آب‌های هرمزگان اتفاق افتاد، سال٩١، ٥٣ مورد سانحه داشتند و سال ٩٢ رقم حادثه به ٥٧رسید.
۱۶ فروردین ۱۳۹۶، ٦لنج باری در رودخانه زهره خوزستان در آتش سوخت. ٦ تا ٨‌میلیارد تومان خسارت. در استان بوشهر هم هر ساله چند لنج طعمه آتش می‌شوند. بامداد ٣٠ اردیبهشت ٩٤ کشتی‌های اسکله بندر رستمی دلوار آتش گرفتند و ٦لنج هم سوخت. در مهر ٩٥ یک لنج در اسکله پارس عسلویه سوخت و غرق شد.
اول تابستان امسال در اسکله چند منظوره کنگان ١٤ فروند لنج صیادی و سفاری آتش گرفت و ۱۰ آتش‌نشان و ملوان مصدوم شدند.‌ سال پیش ٦٣ سانحه دريايی در استان بوشهر اتفاق افتاد: مرگ چهار نفر، جراحت ٢٤ نفر و از بين رفتن ١٢ فروند شناور.

باید به لنج‌داران بابت سوخت تخفیف داد


هدایت‌الله خادمی، عضو کمیسیون انرژی به ایلنا گفته «باید به لنج‌داران بابت سوخت تخفیف داد و دولت به جای ایجاد منطقه آزاد به فکر مردم ضعیف باشد. دولت باید از مشاغلی که به صورت سنتی در ایران رواج دارد، حمایت کند، زیرا وضع کشور به نوعی است که نمی‌توان اشتغال ایجاد کرد.»
و آمار معاون اموردریایی که می‌گوید: «تلفات انسانی به نسبت ٦ماهه نخست‌ سال قبل، ٤٠‌درصد کاهش داشته.» چراغی در شب صیادان و لنج‌داران روشن می‌شود. صیادانی که شب روی دریا می‌مانند و تور می‌اندازند، ساعت‌ها به صدای امواج گوش می‌سپارند و در نور چراغ قایق یا ماهتاب اگر باشد، به موج‌های رقصان نگاه می‌کنند و این ساعت‌های انتظار گاه به صبح می‌رسد. در این لحظه‌ها محمد را نه خیال پری‌دریایی که تصویر بدن بی‌سر ملوان لنج باری رها نمی‌کند.

نرگس جودکی-شهروند

منبع : گام نیوز

دیدگاه خود را بیان کنید