پای صحبت یک صیاد پس از جمع کردن تور

به گزارس خبرگزاری فارس مازندران، به اتمام رسیدن فصل صید ماهی در دریای خزر و توجه به این موضوع که امسال صیادان اوضاع خوبی نداشتند، بهانه‌ای شد تا از نزد

به گزارس خبرگزاری فارس مازندران، به اتمام رسیدن فصل صید ماهی در دریای خزر و توجه به این موضوع که امسال صیادان اوضاع خوبی نداشتند، بهانه‌ای شد تا از نزد

دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰  ۰ نظر   ۱۶۴۵ بازدید

پای صحبت یک صیاد پس از جمع کردن تور

جای جای این استان از رامسر تا بهشهر همواره به کارم عشق وزیدم و دوستان فراوانی دارم و با کارهایم آن‌ها را خوشحال و راضی نگه می‌دارم، صیادی شغل سخت و طاقت‌فرسایی است ولی در کنار آن زیبایی خاصی نهفته است که باید آن را پیدا کرد و به آن عشق ورزید.

پای صحبت یک صیاد پس از جمع کردن تور

به گزارس خبرگزاری فارس مازندران، به اتمام رسیدن فصل صید ماهی در دریای خزر و توجه به این موضوع که امسال صیادان اوضاع خوبی نداشتند، بهانه‌ای شد تا از نزدیک از حال و هوای صیادان در روزهایی که فصل صید ماهی به پایان رسید دیدن کنیم.

برای جویا شدن از احوال این روزهای صیادان در مرکز استان به دیدار اسماعیل بزرگر فرح‌آبادی صیاد معروف ساروی که پیش‌تر لقب رسمان را به خود اختصاص داده بود رفتیم.

زمانی که به شرکت تعاونی رسیدیم آفتاب غروب کرده بود، صیادان با لباس‌هایی که رنگ ماسه به خود گرفته و کمی خیس بود در حال جمع کردن تورهای ماهیگیری بودند، چند سگ نگهبان به استقبال‌مان آمدند، هوا گرگ و میش بود و صدای موج دریا فضا را پر کرده بود.

چند جوان به سختی کار می‌کردند، قایق‌ها و ابزارهای لازم صیادی در کنار هم قرار گرفته بودند، صیادان چکمه‌های بلند به پا داشتند دیگر شب شده بود و نور فضا کم بود، صدای امواج دریا سکوت شب را در هم می‌شکست.

چهره صیادان خبر از خستگی و نارضایتی می‌داد، گویی با پایان فصل صید و ترک شرایط کاری در روزهایی که گذشت نه تنها خستگی را از تن‌شان به در نکرده بلکه ناآرام‌شان کرده است.

با آقای اسماعیل برزگر فرح‌آبادی که روبرو شدیم، از او خواستیم در وصف حال این روزهای صیادان چیزی بگوید! در حالی که ماسک بر صورت داشت دست در جیبش کرد و دفترچه‌ای از آن بیرون آورد و گفت این دل نوشته را بخوانید تا من برگردم، دستم بند است.

در ابتدا با خودکار آبی بزرگ و پررنگ نوشته شده بود؛ صیاد و دریا ـ به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را در ادامه درج شده بود...

بامدادان که خورشید دل‌انگیز با پرتوهایش به طبیعت روح تازه‌ای می‌بخشد سوار بر قایق امید به دل دریا می‌زنیم تا لقمه نانی به‌دست آوریم، با کیلومترها فاصله گرفتن از ساحل زیبا و پهن کردن تور ماهی در بستر دریا رنج و مشقت فراوانی را به جان می‌خریم تا دوباره به ساحل مقصود برسیم.

چرا که در این فاصله بسا طوفان‌های ناگهانی رخ می‌دهد که کام صیادان را تلخ می‌کند، همیشه ضربه‌های مهلک امواج دریا خسارت‌های جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد که قابل وصف نیست.

دریا اگر چه همیشه آرزو و مراد عاشقان دلباخته و شاعران فرهیخته بوده اما گاهی چنان خشمی به خود می‌گیرد که نزدیکش نمی‌توان شد، همیشه ملاک در صید این بوده که آهسته و پیوسته قدم برداریم تا خدشه‌ای به صیادان دیگر وارد نشود.

در حال خواندن این متن آن هم در مکانی که می‌شد همه این احساسات را به‌خوبی لمس کرد بودیم، آقای برزگر نزدیک می‌شود و بیان می‌کند؛ من از دیرباز عاشق و شیفته صید ماهی در دریا بودم بی‌راه نیست که بگویم بیشتر عمرم کنار دریا و رودخانه گذشت، دریا مراد و من مرید هستم و مجنون‌وار به کارم عشق می‌ورزم.

با چهره‌ای خسته و آفتاب سوخته، ادامه می‌دهد؛ دریا را دوست دارم و علاقه‌ام به او وصف ناشدنی است، از گذشته تاکنون که در درون دریا در پی صید بودم تا امروز که لقب رسمانی را گرفتم همواره علاقه عجیبی به بیکران زیبایی دریا داشته و دارم.

وی اضافه می‌کند؛ اما امروز با گذشت زمان و تنوع صید گاهی در خلوت خویش به بلایی که سر بزرگ‌ترین دریاچه جهان آورده‌اند می‌گریم و حسرت پاکی این آبی زیبا را در سال‌های دور می‌کشم...

با خودمان گفتیم بنده خدا، راست می‌گوید؛ راستی چه شد که ما انسان‌ها این چنین بی‌رحم و سنگ‌دل شدیم و تمام آنچه را که ناپاک است به دریا می‌ریزیم تا حال خوش دریا را به ناشوخی بدل کنیم!

مشاهده می‌کنیم که چند سالی است که دریای زیبای ما احوال خوبی ندارد و بیمار است مسبب و عامل این بیماری نیز ما انسان‌ها هستیم، باید به نسل فردا پاسخگو باشیم اما حیف‌... بگذریم

صحبت‌مان را ادامه می‌دهیم، برزگر در حالی به دریا خیره شده است حرفش را ادامه می‌دهد؛ در کنار مدیریت شرکت تعاونی که چند سالی است آن را برعهده دارم همیشه نگاهم این بوده نه با کمترین هزینه بیشترین سود را به صیادان برسانم چرا که هر گاه لبخند رضایت بر لبان صیادان نشست من راضی و خوشحالم.

در جای جای این استان از رامسر تا بهشهر همواره به کارم عشق وزیدم و دوستان فراوانی دارم و با کارهایم آن‌ها را خوشحال و راضی نگه می‌دارم، صیادی شغل سخت و طاقت‌فرسایی است ولی در کنار آن زیبایی خاصی نهفته است که باید آن را پیدا کرد و به آن عشق ورزید.

می‌گوید؛ اوضاع صید ماهیان استخوانی در روزهایی که گذشت به‌‌دلیل کاهش تخم‌گذاری چندان خوب نبود از این رو صیادان به پرورش ماهی روی آوردند، در کل چه می‌توان کرد ما هستیم و این دریا، شغلی که با روح و جسم‌مان عجین شده.

همانطور که می‌دانیم در فصل جاری صید ماهیان استخوانی طبق تصمیم‌گیری شیلات ایران پانزدهم فروردین ماه هم به پایان می‌رسد ولی صیادان خواستار تمدید فصل صید دست کم تا پایان فروردین ماه شدند.

صید ماهیان استخوانی دریای خزر نیز از پانزدهم مهر ماه شروع شد، صید این نوع ماهی‌ها با شروع فصل تخم‌ریزی آنها متوقف می‌شود تا ماهیان بارور گرفتار تور صیادان نشوند و ذخایر ماهیان دریایی هم آسیب نبیند.

همه ساله با به صدا درآمدن نوای نوروزخوانی و فرا رسیدن بهار در مازندران، فصل کوچ ماهیان استخوانی از دریای خزر به رودخانه‌ها برای تخم‌ریزی فرا می‌رسد، اگرچه سوابق یک دهه گذشته نشان می‌دهد شیلات ایران گاهی تا پانزدهم اردیبهشت ماه هم فصل صید و صیادی را تمدید کرده است.

طبق قانون طبیعت، تخم‌ریزی ماهیان مولد در رودخانه‌ها و بازگشت‌شان به دریا حدود یک ماه زمان می‌برد، این ماهیان در مناطق امن اقدام به تخم‌ریزی می‌کنند و بچه ماهیانی که از تخم ها بیرونی می‌آیند در فاصله حدود ۴۵ روز پس از رسیدن به وزن یک تا دو گرمی به سمت دریا می‌روند.

البته در این دوره، صید ماهیان استخوانی در دریای خزر نسبت به مدت مشابه سال گذشته بیش از ۲۰ درصد کاهش داشته است که از علل آن می‌توان به برودت هوا، آلودگی‌های زیست محیطی در رودخانه‌ها و صید غیر مجاز اشاره کرد.

حدود ۴ هزار صیاد مازندرانی در ۳۳۸ کیلومتر از سواحل خزر در مازندران تورهای ماهی‌گیری خود را با دلی پرامید و بعد از چشم‌انتظاری ۶ ماهه در دریای مازندران پهن کردند ولی با فرا رسیدن روزهایی که زمان صید به پایان می‌رسد می‌خواستند با چنگ و دندان زمان بخرند چرا که وضعیت صید چندان چنگی به‌دل نزده است.

وقتی فکرم را جمع‌وجور می‌کنم به این می‌رسم که صیادی دل و جگر می‌خواهد شب و روز در آن بی‌معنی است و صیاد از یک لحظه بعد خود بی‌خبر است، اندازه تعداد ماهیانی که به چنگ می‌آورد نیز مشخص نیست.‌‌‌

البته که کسی مجبورشان نکرده که صیاد شوند، ولی حالا که هستند و زندگی‌شان به دریا بستگی دارد، برخی با اعضای خانواده در خانه‌ای کوچک و بدون امکانات می‌گذرانند تا صید کنند و امورشان بگذرد، کاش حمایت‌های مسؤولان و توجه مردم در حفظ و نگهداری دریا در کنار هم بیش از پیش صورت بگیرد تا شاهد چهره خندان صیادان حتی در تاریکی شب باشیم.

انتهای پیام/۸۶۰۴۸/ج

دیدگاه خود را بیان کنید