طنز: زاینده رود پیدا شد!

در ایام نوجوانی یک روز داشتم غزلی از مولانا می‌خواندم که با این ابیات آغاز می‌شود:

به گرد دل همی گردی چه خواهی کرد می‌دانم

چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می‌دانم

یکی بازی برآوردی که رخت دل همی‌بردی

چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد می‌دانم

برای خودم غرق در عالم تخیل بودم و خیلی کیف می‌کردم تا آنکه رسیدم به این بیت:

دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمی‌گویی

که از مردی برآوردن ز دریا گرد می‌دانم

از عالم تخیل بیرون آمدم اما هر چه تلاش کردم معنای بیت را نفهمیدم، تا آنکه در مدرسه از معلم ادبیات پرسیم و فهمیدم که این بیت، درباره معجزه شکافتن رود نیل است، که در یک لحظه رود شکافته می‌شود و خشک می‌شود و مومنان از آن عبور می‌کنند، اما فرعون و لشکرش در همان رود غرق می‌شوند.

چند ماه پیش در سفری به اصفهان رفتم وقتی برای دیدن زاینده رود به حوالی سی و سه پل رفتم، دیدم به جای آن رود خروشان، یک زمین خشک به جا مانده است و مردم می‌توانند در میان رودخانه قدم بزنند و شگفتی تجربه آن مومنانی را که از نیل عبور کردند، تکرار کنند.

در حواشی نیز تعدادی بز و گوسفند در حال چریدن علف‌های سبز شده بر بستر رودخانه بودند. مقداری پرس و جو کردم که زاینده رود کجا رفته است؟ اینکه دیگر رئیس فلان بانک و مدیر نمونه فلان شرکت سرمایه‌گذاری نیست تا بگوییم به بهانه ماموریت به کانادا رفته و دیگر برنگشته است. رودخانه‌ای به آن بزرگی، دلارهای صندوق ذخیره نیست که ناگهان غیبش بزند! زاینده رود، مثل تار و سنتور و تمبک و کمانچه نیست که در برنامه تلویزیونی برود پشت گلدان پنهان بشود. پرسیدم و دیدم برای گم شدن زاینده رود، چه توجیهاتی درست کرده‌اند! یکی از یکی خوشگل‌تر!

بارندگی کم شده است، بستر رودخانه شیب منفی دارد، برداشت بی‌رویه از منابع و سرچشمه‌ها و چه و چه‌ها!

کم‌کم داشتم با این توجیهات کنار می‌آمدم که ناگهان دو، سه روز پیش دیدم دوستان اصفهانی خبر دادند که زاینده رود، پیدا شده است و جاری است و می‌خروشد خروشیدنی!

گفتند که برادران مسئول در یک جلسه فوری تصویب کرده‌اند که زاینده رود دوباره پیدا بشود و جاری بشود و بخروشد و مردم اصفهان را خوشحال کند.

ای قربان آن جلسات فوری و معجزه آسا و آن مصوبات خوشگل تان! شما که می‌توانید شما که این کاره اید! خب پدر بیامرز چند تا جلسه فوری تشکیل بدهید و چند تا مصوبه خوشگل صادر کنید. تصویب کنید که دریاچه ارومیه پیدا شود، دستور بدهید که شالیزارهای زیبای شمال برگردند و جای ویلاها و شهرک‌ها را بگیرند، مصوب کنید که فرصت‌های شغلی، ارزش و اعتبار مدارک دانشگاهی، ارزش پول ملی و دیگر عزیزان گمشده پیدا بشوند و مردم را از نگرانی در بیاورند