آغاز تردید در احیاء دریاچه ارومیه

دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲  ۰ نظر   ۱۱۱ بازدید

آغاز تردید در احیاء دریاچه ارومیه
خبرگزاری تسنیم از ارومیه، این گزارش در پی آن است تا به واکاوی ریشه های وقوع بحران دریاچه ارومیه از فاصله حداقل چهار دهه ای بپردازد بنابراین در برش اول از این گزارش به سال‌های اول انقلاب و به دهه 50 برمی گردیم.
تازه انقلاب به پیروزی رسیده و مردم ارومیه آخرین مرکز استان در شمال غرب ایران و در فاصله 50 کیلومتری با مرز ترکیه بسیار خوشحالند

ارومیه نخستین و تنها شهری است که برعلیه رژیم شاه دست به قیام مسلحانه زد و مبارزان مسلح اورموی به فرماندهی حجت الاسلام حسنی امام جمعه این شهر با لشگر 64 پیاده ارومیه در مسجد اعظم این شهر درگیر شدند، آثار گلوله های توپ بر گنبد مسجد اعظم گواه این ماجراست.
با پیروزی انقلاب، امیدورای مردم این شهر برای دریافت خدمات بهتر روزافزون شده است و افکار عمومی با شور و شعف فراوان پیگیر حقوق از دست رفته ای است که سالها نظام شاهنشاهی آن را نپرداخته است

بهره شهروندان ارومیه از رژیم پهلوی فقط تغییر نامی است که به نشانه علاقه رضا شاه به ارومیه نام این شهر را به رضائیه تغییر داده است بنابر این بازگشت به نام اصیل ارومیه در رسم و رسومات اداری نخستین مطالبه مردم انقلابی بود.
شهرت یافتن ارومیه به پاریس ایران دستاورد نوع نگاه پهلوی ها به این شهر خوش آب و هوا بود، آن زمان به‌دلیل وجود باغات انگور در این شهر، زمینه عیاشی مسافران فراهم آورده شده بود و از این رو لقب پاریس ایران خود را برازنده این شهر نشان می داد

اما حقیقت آن است که نظام پهلوی ارومیه را نه به عنوان شهری در اهمیت پاریس بلکه فقط در حد یک شهری می دانست که بتواند در بخشی از سال زمینه خوشگذرانی عده ای را فراهم آورد، بنابراین هیچ زیرساختی برای توسعه این منطقه در نظر گرفته نمی شد.
از جمله همین زیرساخت ها موضوع راه، بزرگراه، راه آهن و ارتباطات هوایی بود

در حقیقت عقده و آرزوی داشتن راه های مختلف به عنوان مطالبه برحق مردم ارومیه نخستین انتظاری بود که با وقوع انقلاب اسلامی امیدورای برای تحقق همه آنها در بین مردم شکل گرفت.
در سال‌های نخست انقلاب شهر ارومیه درگیر نا آرامی های گروهگ های مختلف و اشرار مسلح بود و مردم این شهر همزمان با آغاز جنگ در دو جبهه با حزب بحث و گروهک های تجزیه طلب و منافقین و اشرار در حال جنگ بود اما همه اینها باعث نشده بود تا موضوع راه از خاطر مردم فراموش شود بنابراین کوتاه کردن فاصله 260 کیلومتری جاده ارومیه به تبریز به شدت پیگیری می شد

کوتاه کردن این فاصله یک مسیر بیشتر نداشت، این مسیر باید از دل دریاچه ارومیه می گذشت.
یک ایده خام به سرعت تبدیل به یک طرح عملیاتی شد، تیغ تیز لودرها و بولدوزرها به جان کوه زنبیل در مجاورت دریاچه ارومیه افتادند و تا می توانستند کوه را شکافته و بار کامیون ها کردند.
اینها شبانه و روز سنگ و خاک کوه را به دریا ریختند.این کار سالها ادامه داشت. آنقدر در دریا سنگ و خاک ریخته شد تا در نهایت جاده ای از دل دریا بیرون آمد که می توانست آرزوهای فرو خفته ملتی را به سرانجام برساند

اما اینگونه نشد فاصله کمتر از 2000 متری باقیمانده در دو سمت جاده که برای اتصال دریا نگه داشته شده بود هنوز مانع تحقق رویای مردم این سرزمین بود.
ساخت یک پل برای این فاصله کوتاه از پر کردن دریا با سنگ و خاک سخت تر می نمود.
در یک دوره ای پل‌هایی که ویژه استفاده مقطعی در مناطق جنگی است در این پروژه مورد استفاده قرار گرفت مدت کوتاهی چند خودرو از اروی آن عبور کرده و راهی تبریز شدند اما با وزیدن نخستین باد شدید، اتصالات سست این پل از هم گسست و اکنون لاشه های همان پل جنگی در اطراف دریاچه ارومیه خوراک نمک زارها شده است

تا ساخت یک پل، تصمیم گرفته شد از لنج ها و کشتی ها برای پیمودن این مسیر استفاده شود و مردم با خودروهایشان سوار آن شده و در سوی دیگر پیاده شوند.
این کار سال‌های متمادی انجام شد و مردم ساعت‌ها انتظار در صف لنج ها را به دور زدن دریاچه ارومیه ترجیح می دادند

اما بالاخره در دولت نهم استانداری در آذربایجان غربی بر سر کار آمد که تخصصش پل سازی بود بنابراین ساخت پل میانگذر دریاچه ارومیه را در دستور کار قرار داد و در سالهایی که دست دولت به دهانش می رسید اعتبارات خوبی برای این پروژه دریافت کرد و در نهایت در 27 آبان 87 یک پل فلزی ارتباط دو سوی میانگذر را بر قرار گرفت

افتتاحیه این رویداد بزرگ در فرودگاه ارومیه برگزار شد.
این اتفاق در حالی به کام مردم و مسئولان منطقه شیرین می آمد که دل دو تکه شده دریاچه ارومیه در تمام این سال‌ها ریش بود و هر سال از عمق دریاچه کاسته می شد اما تقریباً هیچ کس بدان توجه نداشت.
با افتتاح پل، لنج های خاطره ساز در کنار پل به حال خود رها شدند و مردمی که سالها می خواستند خیلی زود خود را به تبریز برسانند یکی دو ساعته به آرزوی خود می رسیدند.

قطع شدن دریاچه ارومیه با بزرگراهی که با سنگ و خاک در دل دریا ساخته شد ارتباط دو سوی دریاچه را پاره کرد و میلیاردها تن سنگ کوه زنبیل منافذ سفره های آب زیر زمینی در عمق دریاچه را بستند و در نتیجه دریاچه ارومیه با همین بزرگراه به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شد و امروز نیمه جنوبی آن تقریباً صد در صد خشک شده و نیمه شمالی آن فقط توهمی از آب را دارد.
تاثیر احداث پل میانگذر دریاچه ارومیه در معادلات بررسی دلایل خشکیدگی دریاچه ارومیه اغلب مورد توجه مسئولان قرار نمی گیرد و برخی از متعادل ترین مسئولان فقط درصد کوچکی از علتهای خشکیدن دریاچه را مرتبط به احداث این راه می دانند که اعداد اعلامی آنها نیز بیش از 5 درصد نیست

اما با جمع همین 5 درصد در سه دهه گذشته می توان دریافت که راهی که قرار بود برای برآورده کردن آرزوی ملتی برای کوتاه سازی فاصله دو شهر و دیدار قوم خویش ها و انجام فعالیت های اقتصادی راهگشا باشد امروز تبدیل به یکی از دلایل مهم اما مغفول خشک شدن دریاچه ارومیه شده است.
این روزها مردم ارومیه وقتی از میانگذر دریاچه عازم تبریز می شوند خاطرات سالهایی را مرور می کنند که کنار همین جاده با دریاچه نمکین خود داشتند، خاطرات ایامی که دریاچه شوربخت ارومیه همه خانواده ها را در خود بر می گرفت و بیماری های مختلفشان را شفا می داد.
اما، الان خود دریاچه در احتزار است. صدها جلسه، همایش، کنفرانس، کارگروه و سفر نتوانسته جرعه ای آب به دریاچه برساند.
گزارش از محمد آقایی پر

دیدگاه خود را بیان کنید