مرواريد بي رقيب ايران در صدف غفلت /گ

چهار‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲  ۰ نظر   ۹۸ بازدید

مرواريد بي رقيب ايران در صدف غفلت
سالمندان بوشهري هنوز هم به خوبي خاطرات حاجي عبدالمحمد تاجر بوشهري را به ياد دارند؛ «تاجر مرواريد» کسي که درّ خليج فارس را به لندن و بمبئي و بغداد مي فرستاد و در حجره اش ميزبان ميهماناني از انگلستان، هند، عراق و مکه بود
تا پيش از اکتشاف نفت در سواحل جنوبي خليج فارس و کشورهاي عربي آن سوي درياي عمان، مرواريد شاهرگ حياتي منطقه به شمار مي رفت و نبض اين تجارت جهاني در بوشهر مي تپيد و هر سال هزاران قيراط مرواريد از بوشهر به سرزمين هاي دور آن سوي آب ها صادر مي شد.

حدود ۹۰ سال پيش مرواريد تنها منبع ثروت و بزرگ ترين زمينه اشتغال ساحل نشينان جنوبي را در اين دوران فراهم آورده بود. تعداد ناوگان هاي صيادي در هر بندر در سده نوزدهم تصوير ساده اي از اقتصاد سواحل نشينان جنوب کشور را نشان مي دهد.

پيشينه تاريخي

براساس مستندات تاريخي صيد مرواريد و تجارت دريايي آن مهم ترين منبع درآمد بابل و شوش بوده و مرواريد در کنار ابريشم در سراسر راه ابريشم تجارت سودآوري را براي دربار هخامنشيان در پي داشت. در سده هاي اخير نيز اگر مرواريد نبود کويت هم نبود، بحرين هم هيچ گاه نمي توانست به استقلال اقتصادي و سياسي دست يابد. در قرن نوزدهم بحرين مرکز کشاکش هاي سياسي ميان ايران، مسقط(عمان)، انگلستان و عثماني - پرتغال و حجاز به ويژه اميرعبدالعزيز و عناصر قبيله اي ساکن در نواحي ساحلي بود. درآمد سرشار حاصل از صيد مرواريد عامل اصلي بروز اين اختلافات و لشکرکشي ها محسوب مي شد که باعث رقابت شديد اين قدرت ها در خليج فارس و تجديد و احياي قدرت عناصر قبيله اي در اين منطقه شد. نواحي جنوبي ايران، حدفاصل بندرعباس تا بحرين محل رقابت و درگيري هاي خونين حکام محلي و سران قبايل بود و اين گونه بود که در اوايل قرن بيستم با دخالت انگلستان مرکز تجارت دريايي و مرواريد از بوشهر و (بندر) لنگه به هند و بمبئي، دبي، بحرين و قطيف (در حجاز) انتقال يافت.

براساس اسناد موجود در قرن نوزدهم بيش از ۳۵۰ هزارنفر از ساکنان مناطق جنوبي و شمالي از طريق تجارت مرواريد ارتزاق مي کردند و ۷۵ هزار نفر به طور مستقيم با ناوگاني مرکب از ۶ هزار قايق بزرگ و کوچک به کار صيد مرواريد مشغول بودند. تعداد زيادي نيز به عنوان سرمايه گذار به کار تامين مالي قايق ها و صيادان مي پرداختند و فعاليت هاي مرتبط با صيد مرواريد، درآمد سرشار حاصل از آن و اهميت اين صنعت در زندگي ساکنان حاشيه خليج فارس، حضور و رقابت کشورهاي استعماري را در خليج فارس توجيه پذير کرده بود. بازرگانان مرواريد خليج فارس را «طوّاش» مي گفتند و او کسي بود که وقتي صيادان مرواريد را به حجره او مي آوردند، وي مرواريد را پس از «عياري» و «نظاري» (تعيين عيار و بررسي چشمي مرغوبيت مرواريد) به دلالان انگليسي ، هندي و فرنگي (فرانسه ، ايتاليا و ...) مي فروخت.

مرواريد ايراني

رضا طاهري در کتاب «از مرواريد تا نفت» به شرح کارنامه اقتصادي مرواريد در خليج فارس مي پردازد و فروش بالاي مرواريد را بيانگر اهميت مرواريد در زندگي ساحل نشينان خليج فارس مي داند. وي مي نويسد: مرواريد در گذشته نقش استراتژيکي نفت را در خليج فارس به عهده داشته است. تاريخ مرواريد و صيد مرواريد نوشته نشده است اما از دوران هخامنشيان مرواريد صيد مي شده است. در نوشته ها و ادبيات ايراني هزار ساله اخير شاعران و نويسندگان ايراني بسيار به صيد مرواريد اشاره شده است. «استخري» در قرن چهارم در کتاب مسالک الممالک بيان مي کند که مرواريدها را از سواحل خليج فارس به داخل کشور مي بردند و مرواريد خليج فارس بي همتا است.

ابوعبدا... ادريسي در «نزهة المشتاق» که در قرن ششم نوشته شده است به شرح روش سنتي صيد مرواريد در خليج فارس مي پردازد: « در اين خليج همه مکان هاي غواصي وجود دارد، مکان هاي غواصي سيصد مکان مورد توجه است که همه آن ها معروف و مشهورند.ابوعبدا... ادريسي در همان کتاب ذکر مي کند: «غواصي در سرزمين ايران نوعي صنعت است که آموخته مي شود و در آموزش آن پول فراواني خرج مي گردد و آن به اين گونه است که آن ها «خارج کردن نفس از گوش» را تمرين مي کنند و مي آموزند تا جايي که يک مرد در آغاز يادگيري اش دچار گوش درد مي شود و از گوش هايش ماده اي جاري مي شده و پس از آن معالجه کرده و آن را از درد و ملامت تبري مي بخشند. گران ترين غواص کسي است که بيش از همه در زير آب بماند.»

يک ميليون فرصت شغلي بالقوه

«عامريون» زرگر و جواهرساز بازار طلاي اهواز که مصنوعات مرواريد را براي صادرات به کشورهاي اروپايي کارسازي مي کند، درباره مرواريد ايراني مي گويد: هنوز هم «مرواريد ايران» در جهان رقيب ندارد و مجموعه داران جواهر و مرواريد حتي مرواريد بنفش و صورتي پرورشي سواحل ژاپن را که درخشندگي بسيار زيبايي دارد به مرواريد خليج فارس ايران ترجيح نمي دهند بلکه مرواريد بي شکل اما طبيعي ايران در نظر آنان به مرواريد رنگي و پرورشي تايلندي برتري دارد.

وي ظرفيت اشتغال آفريني صنعت پرورش مرواريد را يک ميليون فرصت شغلي مي داند و مي افزايد: اگر فرصت هاي شغلي جانبي نظير کشتي هاي صيادي صدف، استخراج مرواريد از دو کفه اي، پرورش و توليد مرواريد رنگي را نيز برآورد کنيم يک ميليون فرصت شغلي ديگر در جنوب ايران به ويژه در سواحل بوشهر، ديلم و سراسر ساحل هرمزگان ايجاد خواهد شد و اقتصاد منطقه را دگرگون خواهد کرد.

جواهر فروش بازار مولوي تهران نيز گردش مالي مرواريد را ۱۰۰ ميليارد دلار در سال مي داند و به خراسان مي گويد: در حالي که ايران مرکز اصلي مرواريد جهان است اما متاسفانه از درآمد و گردش مالي اين صنعت که بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار برآورد شده است، سهم چنداني ندارد و اين «در دريايي» بيشتر در بازارهاي سنتي ايران خريد و فروش مي شود. تبادل تجاري مرواريد در ايران حدود ۱۰ ميليارد تومان گزارش شده که نسبت به گردش مالي جهاني آن بسيار ناچيز است. عبادي در ادامه مي افزايد: نام مرواريد با نام ايران گره خورده است و کالاي انحصاري خليج فارس از هزاران سال پيش تاکنون بوده است. در دانشنامه هاي بزرگ دنيا در تعريف واژه Pearl به معناي مرواريد تصريح مي کنند که خاستگاه آن سواحل جنوبي خليج فارس است و اقتصاد بحرين و عمان، کويت و اميرنشين هاي آن سوي خليج فارس پيش از اکتشاف نفت، برپايه تجارت مرواريد ايران بوده است.

عبادي مي گويد: بايد بار ديگر صنعت توليد مرواريد در ايران احيا و پرورش دريايي آن در ايران آغاز شود که به نظر من احياي صيد مرواريد در ايران منجر به رونق اين صنعت در سراسر سواحل دو سوي خليج فارس مي شود و ايران همچون گذشته «پايتخت مرواريد جهان» شناخته خواهد شد.

کاربري

مرواريد تنها در ساخت جواهرات و تزئينات استفاده نمي شود بلکه کاربري هاي صنعتي و پزشکي نيز دارد. «زانايان» مربي دوره پرورش صدف مرواريد ساز در تهران معتقد است که دانه هاي مرواريد علاوه بر توليد جواهرات کاربري صنعتي دارد و پودر مرواريد در برخي صنايع پوليش (صنعت صيقل و جلا) و حتي در ترکيب برخي داروها هم استفاده مي شود و جايگزين مصنوعي نيز براي آن وجود ندارد.

اين مربي در ادامه مي افزايد: از پوسته صدف نيز در توليد اکسسورات (تزئينات داخلي منزل و خودرو) استفاده مي شود و در طب سنتي نيز پودر صدف کامل که مجموعه اي از صدف آهکي و نرم تن آن است، کاربرد پزشکي سنتي دارد و علاوه بر آن پودر صدف در ترکيب جيره غذايي طيور (به منظور تامين کلسيم و منيزيم) استفاده مي شود. در خارج از کشور از مرواريد براي برخي اتصالات مفصلي و از پودر آن براي درمان برخي بيماري هاي چشمي استفاده مي شود.

در کتاب «علم الادويه»، «مفردات طب سنتي ايران» نيز آمده است: مرواريد طبيعتي سرد و خشک دارد و برخي گفته اند معتدل است ماهيت آن گوهري است معمولا سفيد و درخشان که در اندرون برخي نرم تنان دو کفه اي مانند صدف مرواريد به وجود مي آيد. وقتي جسمي خارجي مانند ذره اي شن بين صدف و پوسته اش قرار بگيرد، جانور لايه هايي مرکب از ماده آلي کونچيولينو بلورهاي کلسيتيا آرگوانيترا به دور جسم خارجي ترشح مي کند و از اين لايه هاي هم مرکز رفته رفته مرواريد شکل مي گيرد. جنس مرواريد با جنس ديواره درون صدف يکسان است، شکل مرواريد اغلب نزديک به کره (گرد) است هر چند به شکل هاي ديگر مانند گلابي و دکمه و حتي شکل هاي نامنظم هم ديده مي شود. درشتي آن به درشتي دانه خشخاش تا تخم کبوتر است. رنگ مرواريد اغلب سفيد است ولي ممکن است به رنگ هاي صورتي و زرد و سبز و آبي و قهوه اي و سياه نيز ديده شود. مرواريد سوراخ کاربرد طبي ندارد.

خواص و موارد استعمال آن نيز عبارت است از تقويت اعضاي اصلي بدن به ويژه قلب که مفرح، قابض، حابس الدم(انعقاد خون) و مقوي چشم است و براي تقويت لثه کاربرد دارد. براي ضعف قلب، وسواس جنون، خفقان(تپش قلب)، ضعف معده، کبد و کليه به صورت خوراکي مصرف مي شود. براي اسهال دموي (اسهال خوني) و خون ريزي به صورت موضعي استفاده مي شود. مرواريد مفرح قلب و روح بوده و به تمامي بدن سرايت مي کند. براي بيماري هاي کليه مفيد است و سنگ هاي بدن را به وسيله ادرار دفع مي کند.

ابتکارات ايراني

پيشينه تاريخي و هنري توليد مرواريد جنوب ايران موجب شده که ايراني ها خلاقيت هايي در زمينه توليد «در دريايي» داشته باشند که اين ابتکارات هم اکنون در سواحل صاحب نام پرورش مرواريد مورد استفاده قرار مي گيرد. محمد حنايي کارشناس اداره کل ميراث فرهنگي استان بوشهر در اين باره مي گويد: ريشه تمامي دانش فني پرورش مصنوعي مرواريد، توليد مرواريد رنگي و حتي مرواريدهاي شکل دار از ايران است ومن به جرات مي گويم اگر ژاپني ها اکنون سرآمد پرورش مرواريد صنعتي هستند، آموزگارانشان غواص هاي بوشهري و ايراني بوده اند و هنر ايران در سواحل ژاپن مورد استفاده قرار مي گيرد.

وي مي گويد: مستندات تاريخي نشان مي دهد که ايراني ها مبتکر پرورش مصنوعي صدف مرواريد بوده اند و براي اولين بار صدف را در قفس پرورش دادند تا مرواريد درشت توليد شود، همچنين توليد مرواريد رنگي، طلايي، بنفش ، زرد و سفيد با طيف قرمز و رنگين کمان هم در ديلم و گناوه رواج داشته و گزارش هايي هم داريم که توليد مرواريد شکل دار و حتي سوراخ در بوشهر انجام مي شده است.

حنايي با اشاره به سفرنامه يک سياح اروپايي در سال ۱۷۱۱ ميلادي مي افزايد: لاران مي نويسد که برخي غواصان با قرار دادن دانه برنج در صدف مرواريدهايي دراز و شکيل صيد مي کنند و برخي از غواصان با ظرافت تمام چندين مرواريد از يک صدف استخراج مي کردند و اين روش را به غواصان جوان هم آموزش مي دادند.

اين کارشناس تصريح مي کند: حتي کاربردهاي طب سنتي که در ايران رواج داشته و از مرواريد و صدف براي درمان برخي دردهاي موضعي استفاده مي شد، الان در طب چيني استفاده مي شود که از افتخارات ايراني هاست.

با اين حال به نظر مي رسد که صنعت اصيل ايراني پرورش و صيد مرواريد در دالان تاريخ به فراموشي سپرده شده و متوليان صنعت جواهر، پزشکي و طب سنتي، بايد بار ديگر گذشته افتخارآميز «مرواريد ايران» را احيا کنند
منبع : خراسان

دیدگاه خود را بیان کنید